اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 404
عموزادگان خود را به اين خاطر سرزنش مىكنم. پس به خيمه عبّاس عليه السلام
آمدم ناگاه همهمه و صداى غرّايى شنيدم، همانجا پشت خيمه ايستادم و به داخلش نظر
انداختم ديدم عموزادگان و برادران و برادرزادگانم گِرد عبّاس- كه چون شيرى بر
زانويش تكيه زده بود- حلقه زدهاند، و او خطبهاى مشتمل بر حمد و ثناى الهى و سلام
و درود بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ايراد كرد، كه مانند آن خطبه را جز از
امام حسين عليه السلام نشنيده بودم، و در پايان افزود: اى برادران! برادرزادگان! و
عموزادگانم! هنگامى كه سپيده دم طلوع كرد چه مىكنيد؟ عرض كردند: فرمان فرمان تو
است، هر چه تو فرمايى همان كنيم.
عبّاس فرمود: اين اصحاب با امام پيوند خويشاوندى ندارند و بار سنگين را جز
صاحبانش بر نمىدارند. هنگامى كه سپيده صبح آشكار شد اوّلين كسى كه به ميدان نبرد
مىشتابد، شماييد. ما بايد پيش از آنان كشته شويم تا مردم نگويند. اصحاب خود را
پيش انداختند و چون آنان كشته شدند، خود با شمشيرهايشان ساعت به ساعت مرگ را به
تأخير انداختند.
بنى هاشم از جاى برخاسته شمشير از غلاف بيرون كشيدند و در برابر برادرم عبّاس
گرفته، گفتند: «ما همگى تحت فرمان تو هستيم».
زينب عليها السلام افزود: «وقتى كه اين يكپارچگى و عزم راسخ و تصميم قلبى آنان
را ديدم، دلم آرام گرفت و خوشحال شده اشكم سرازير شد. خواستم به سوى برادرم حسين
عليه السلام رفته و جريان را به اطّلاعش برسانم كه ناگاه از خيمه حبيب بن مظاهر
نيز همهمه و سر و صدايى شنيدم، به آنجا رفتم و پشت خيمه ايستادم و به داخل آن نظر
افكندم، ديدم اصحاب نيز برگرد حبيب بن مظاهر حلقه زدهاند و او مىگويد:
اى همراهان! براى چه منظورى به اينجا آمدهايد؟ خدا رحمتتان كند، سخنانتان را
روشن و بى پرده بيان كنيد.
گفتند: آمدهايم تا (حسين عليه السلام) غريب فاطمه عليها السلام را يارى كنيم.
گفت: چرا زنان خود را طلاق دادهايد؟
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 404