اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 367
حر گفت: «اى اباعبداللَّه! ما از آنان كه اين نامهها را نوشتند نيستيم،
مأموريت ما آن است كه از تو جدا نشده تا تو را نزد امير (عبيداللَّه بن زياد)
ببريم».
اين دومين اتمام حجّت امام عليه
السلام به كوفيان و سپاه «حرّ» است كه در ميان آنها به يقين از نامهنگاران و دعوت
كنندگان امام عليه السلام فراوان بودند، زيرا كسى جز «حرّ» نوشتن نامه را انكار
نكرد.
به يقين از آنها بسيار بودند و شرمنده شدند ولى اراده آنها از آن ضعيفتر بود
كه درست بينديشند و از راه خطا بازگردند.
جمله آخر امام عليه السلام مانند پتكى بر سر «حر» وارد شد و چيزى نگفت.
51- گفتگوى پرمعناى امام عليه السلام با حرّ
امام عليه السلام پس از گفتگو با حُرّ، به ياران خود رو كرد و فرمود: «زنان را
بر مركبها سوار كنيد تا ببينيم حرّ و يارانش چه خواهند كرد؟».
اصحاب امام سوار شدند و زنان را جلوى كاروان حركت دادند. ولى سواران كوفه پيش
آمده و راه را بر آنان بستند. امام دست به قبضه شمشير برد و بر سر حُرّ فرياد كشيد
و فرمود: