«به نام خداوند بخشاينده مهربان؛ از حسين بن على عليه السلام، به بزرگان مؤمنان
و مسلمانان!
هانى و سعيد همراه نامههايتان به سوى من آمدند- و اين دوتن آخرين كسانى بودند
كه نامههايتان را آوردند- محتواى همه نامههايتان (به طور فشرده) اين بود كه:
«امام و پيشوايى نداريم، به سوى ما
بيا! اميد است كه خداوند به وسيله تو ما را بر محور حقّ و هدايت گردآورد». اكنون
من، برادر، پسر عمو و شخص مورد اعتماد از خاندانم- مسلم بن عقيل- را به سوى شما
مىفرستم؛ به او فرمان دادم كه تصميم و برنامهها و افكارتان را براى من بنويسد.
اگر نوشت كه بزرگان، انديشمندان و خردمندان شما، با آنچه كه در نامههايتان بود
همراه و هماهنگند؛ به زودى به سوى شما خواهم آمد إن شاء اللَّه».
- در پايان نامه نوشت-: «به جانم
سوگند! امام و پيشوا فقط كسى است كه به كتاب خدا عمل كند و عدل و داد را برپا
دارد، دين حق را پذيرفته، و خود را وقف در راه خدا كند و السلام». [1]
***
مردم كوفه با نامههاى متعدّدى كه
براى امام عليه السلام نوشتند و براى پذيرش رهبرى آن حضرت و مبارزه با دشمنان
اسلام اعلام آمادگى كامل كردند، خود را در بوته آزمايش جديدى قرار دادند.
[1]. ارشاد مفيد، ص 380- 381؛ تاريخ
طبرى، ج 4، ص 262؛ كامل ابن اثير، ج 4، ص 21 و بحارالانوار، ج 44، ص 344 (با مختصر
تفاوت).
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 342