«شما را به خدا سوگند مىدهم كه اگر راست مىگويم، سخنم را تصديق كنيد. آيا در
زمين كسى را مىشناسيد كه از من و برادرم (امام حسن عليه السلام) نزد رسول خدا
محبوبتر باشند؟ و آيا بر روى زمين، كسى جز من و برادرم، فرزند دختر پيامبر وجود
دارد؟ همگى پاسخ دادند: نه، هرگز!».
سپس فرمود: «به يقين در روى زمين ملعون پسر ملعونى را غير از اين مرد (مروان)
و پدرش (حَكَم) نمىشناسم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين دو تن را (به خاطر
نفاقشان) طرد كرد. (آنگاه رو به مروان كرد و فرمود:) به خدا سوگند! در ميان مشرق و
مغرب از ميان كسانى كه ادّعاى اسلام مىكنند، پر عداوتتر از تو و از پدرت نسبت به
خدا و رسولش و اهل بيتش نمىشناسم و نشانه اين سخنم آن است كه تو هر گاه خشمگين
مىشوى، ردايت از شانههايت فرو مىافتد!».
راوى مىگويد: وقتى كه مروان خشمگين شد و از آن مجلس برخاست، تكانى خورد و
ردايش از شانهاش فرو افتاد! [1]
***
بنى اميّه اصرار داشتند افتخارات اهل
بيت عليهم السلام به فراموشى سپرده شود، و اگر نتوانند، لا اقل آن را محدود سازند
كه نمونه آن را در حديث بالا مشاهده كرديم. ولى امام حسين عليه السلام با بيان
منطقى خود، اين مرد لجوج اموى يعنى «مروان» را كه از دشمنان سرسخت اهل بيت بود بر
سر جاى خود نشاند و نشان داد گرچه وجود فاطمه زهرا عليها السلام از بزرگترين
افتخارات اهلبيت عليهم السلام است ولى افتخارات آنها فراتر و گستردهتر از آن
است.
4- مصادره اموال معاويه
در حديثى آمده است كه امام حسين عليه السلام اموالى را كه از يمن براى معاويه
مىبردند،
[1]. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 96- 97، ح
166؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 58 (با اختصار) و بحارالانوار، ج 44، ص 206، ح 2.
اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 277