اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 276
بازگو نمودم؛ پدرم فرمود:
«وَيْلي عَلَى ابْنَ الزَّرْقاءِ
دَبَّاغَةِ الْأُدُمِ، لَوْ وُلِدَ لي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لا اسَمِّىَ
أَحَداً مِنْهُمْ إِلّا عَليّاً
؛ واى بر پسر زن زاغ چشمى كه پوستها را دبّاغى مىكرد، من اگر يكصد فرزند
داشته باشم، دوست دارم جز «على» نامى ديگر براى آنان انتخاب نكنم». [1]
***
آرى دشمنان اسلام و اهل بيت عليهم
السلام مىخواستند نام «على» از اذهان مردم فراموش شود، ولى فرزندان على عليه
السلام سعى داشتند اين نام هر چه پررنگتر در سينهها نقش بندد، به همين دليل امام
حسين عليه السلام نام «على» را براى همه فرزندانش برگزيده بود، تا خارى در چشم
دشمنان باشد.
3- افتخار شما فقط فاطمه است!
مرحوم طبرسى در احتجاج نقل كرده است كه روزى مروان بن حكم به امام حسين عليه
السلام گفت: اگر افتخارتان به فاطمه عليها السلام نبود، ديگر چه چيزى داشتيد كه با
آن بر ما افتخار كنيد؟!
امام حسين عليه السلام كه پنجه قدرتمندى داشت، گلوى مروان را گرفت و آن را به
شدّت فشار داد و آنگاه عمامهاش را بر گردنش پيچيد تا آنجا كه مروان سست شد و بر
زمين افتاد؛ آنگاه وى را رها كرد. سپس به جماعتى از قريش رو كرد و فرمود:
«انْشِدُكُمْ بِاللَّهِ إِلّا
صَدَّقْتُمُوني إِنْ صَدَقْتُ، أَتَعْلَمُونَ أَنَّ فِي الْارْضِ حَبِيبَيْنِ كانا
أَحَبَّ إِلى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مِنّي وَ مِنْ أَخي؟ أَوْ عَلى
ظَهْرِ الْارْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبىٍّ غَيْري وَ غَيْرُ أَخي؟