اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 25
در خطبه
آتشين شير زنِ ميدانِ كربلا در كوفه، با صراحت آمده است: «گريه مىكنيد و ناله سر
مىدهيد، بخدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكّه ننگى بر دامان شما نشست كه با هيچ
آبى پاك نمىشود. شما چگونه اجازه داديد سلاله پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله
وپناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!»
[1]
و در پاسخ
ابن زياد، آن مرد سفّاك بىرحم و خطرناك، با يك دنيا شجاعت فرمود:
؛ آنها گروهى
بودند كه شهادت در سرنوشتشان رقم زده شده بود و به آرامگاه ابدى خود شتافتند و به
زودى در دادگاه عدل الهى در برابر آنها ظاهر خواهى شد». [2]
و در خطبه
آتشين ديگرش در شام در برابر يزيد گفت: «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرايطى قرار
داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم، من تو را موجودى كوچك و بىمقدار مىدانم و در
خور هر گونه توبيخ و سرزنش .... آنچه در توان دارى انجام ده؛ ولى هرگز نمىتوانى
نور ما را خاموش كنى و آثار ما را محو نمايى!». [3]
و سخنان
فراموش نشدنى كه در خطبههاى امام سجّاد عليه السلام در شام و در نزديكى مدينه
آمده است، هر كدام بيانگر روح حماسى اين واقعه بزرگ تاريخ است.
در طول تاريخ
نيز، بسيارى از شعراى اهلالبيت عليهم السلام كوشيدند تا روح حماسى عاشورا را در
اشعار خود زنده نگه دارند.
دعبل، شاعر
شجاع و با صفا، قصيده معروف خود را با اين بيت آغاز كرد:
مَدارِسُ
آياتٍ خَلَتْ مِنْ تَلاوَةٍ
وَ مَنْزِلُ وَحْىٍ مُقْفِرِ الْعَرَصاتِ
«خانههاى شما اى آلمحمد صلى الله عليه و آله
مدارس آيات خدا بود كه دشمنان نور تلاوت قرآن را در آن خاموش كردند و محلّ نزول
وحى الهى بود كه اكنون از همه چيز تهى گشته است». [4]