اسم الکتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 157
3- صلح تحميلى
در حالى كه معاويه براى نبرد بر ضدّ امام حسن عليه السلام آماده مىشد و
نيروهاى گستردهاى را فراهم مىساخت؛ جمعى از ياران بى وفاى امام عليه السلام به
صراحت از ترك جنگ سخن مىگفتند.
مورّخ معروف اهل سنّت، ابن اثير در كتاب «اسد الغابة» نقل مىكند كه امام
مجتبى عليه السلام براى مردم خطبه خواند و آنان را به جهاد و نبرد با معاويه و
غارتگران شام دعوت كرد؛ و در عين حال از آنها سؤال فرمود: شما چه مىخواهيد؟ اگر
آماده جهاد و شهادتيد، دست به شمشير بريد و اگر زندگى و زنده ماندن را دوست داريد،
با صراحت بگوييد!
؛ آن روز كه به سوى صفّين رهسپار بوديد، دين شما پيشواى دنياى شما بود؛ ولى
امروز دنياى شما پيشواى دين شماست. (بر اساس منافع دنيوى حركت مىكنيد و انگيزه
دينى نداريد)». [2]
به هر حال، در چنين شرايطى كه امام احساس تنهايى مىكرد و جز عدّهاى اندك از
اهلبيت رسول خدا صلى الله عليه و آله و ياران خاصّ، حاضر به همراهى نبودند، آن
حضرت با
[1]. اسدالغابة، ج 2، ص 13- 14. همين
خطبه در بحارالانوار، ج 44، ص 21- 22 نيز با اندك تفاوتى آمده است و نقل شده است
كه مردم در پاسخ گفتند: «ألْبَقَيَّةُ وَ الْحَياةَ؛ يعنى ما بقا و زندگى را
مىخواهيم (نه جنگ و شهادت)».