اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 185
روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر صلى الله عليه و
آله حديث نقل مىكرد، ناگهان مردى كه عِمامهاى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده
بود نزديك آمده و هر مرتبه كه «ابن عباس» از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله
حديث نقل مىكرد، او نيز با جمله «قالَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله» حديث
ديگرى را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مىنمود.
«ابن عباس» او را قسم داد تا خود را
معرفى كند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم! هر كس مرا نمىشناسد، بداند من
«ابوذر غِفارى» هستم، با اين گوشهاى خودم از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم-
و اگر دروغ بگويم هر دو گوشم كَر باد- و با اين چشمان خود اين جريان را ديدم- و
اگر دروغ بگويم هر دو كور باد- كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«على عليه السلام پيشواى نيكان است، و
كشنده كافران، هر كس او را يارى كند، خدا ياريش خواهد كرد، و هر كس دست از ياريش
بردارد، خدا دست از يارى او برخواهد داشت».
سپس «ابوذر» اضافه كرد: اى مردم! روزى از روزها با رسول خدا صلى الله عليه و
آله در مسجد نماز مىخواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى
كسى به او چيزى نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرده، گفت:
خدايا تو شاهد باش! من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم، ولى كسى جواب مساعد
به من نداد.
در همين حال على عليه السلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود
اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشترى را از دست آن حضرت بيرون آورد.
پيامبر صلى الله عليه و آله كه در حال نماز بود، اين جريان را مشاهده كرد،
هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرده، چنين عرض كرد:
«خداوندا! برادرم موسى عليه السلام
از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى، كارها را بر او آسان سازى، و گره از
زبان او بگشائى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز
اسم الکتاب : شان نزول آيات قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 185