اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 547
را بدين نكته توجّه مىداد كه هيچ قومى بر قوم ديگر يا نژادى بر نژاد ديگر يا
قبيلهاى بر قبيله ديگر مزيت و برترى ندارد و همگان در پيشگاه خداوند متعال و دين
اسلام يكسانند و عرب را بر عجم و سياه را بر سفيد مزيتى نيست.
در اين رابطه احاديث فراوانى در جوامع حديثى فريقين به چشم مىخورد كه اختلاف
ميان آنها بسيار ناچيز است؛ از جمله مىخوانيم:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«يا أيّها النّاس ألا إنّ ربّكم واحد،
و إنّ أباكم واحد، ألا لا فضل لعربيّ على عجميّ، و لا لعجميّ على عربيّ، و لا
لأحمر على أسود، و لا لأسود على أحمر إلّا بالتقوى». [1]
مطابق نقل ديگر فرمود:
«أيّها النّاس ألا إنّ ربّكم واحد ألا
إنّ اباكم واحد ألا لا فضل لعربيّ على عجميّ و لا لعجميّ على عربىّ و لا لأسود على
لأحمر و لا أحمر على أسود إلّا بالتّقوى إنّ أكرمكم عند اللَّه أتقاكم ألا هل
بلّغت؟ قالوا: بلى يا رسول اللَّه. قال: فليبلغ الشاهد الغائب». [2]
اين حديث به نقل ديگرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين آمده است:
«انّ اللَّه عزّ و جلّ يقول: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ
أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ
عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»، فليس لعربىّ
على عجمىّ فضل و لا لعجمىّ على عربىّ فضل، و لا لأسود على أبيض فضل و لا لأبيض على
اسود فضل إلّا بالتّقوى». [3]
خطابهاى قرآنى كه با «يا
أَيُّهَا النَّاسُ»*[4] و «يا بَنِي آدَمَ»*[5] و «يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»[6]* شروع مىشود شاهد صادق
ديگرى بر اين مطلب است.
2. حكومت دينى بر محور انگيزههاى معنوى و اخلاقى دور مىزند؛ نه تنها
تودههاى مردم بلكه زمامداران نيز بر اساس اوصافى گزينش مىشوند كه نشان دهنده
ايمان، اخلاص و معنويت آنهاست. به همين دليل اجراى احكام ضمانت اجرايى درونى و
برونى دارد و مردم به صورت خودجوش به دنبال آن مىروند و نيازى به آن همه دستگاههاى
بازرسى و نظارتى- كه غالباً از طريق توصيه و رشوه آسيب پذيرند و بلاى بزرگ
حكومتهاى غير دينى محسوب مىشود- نخواهد بود.
3. در حكومت دينى همه مسئوليّت پذيرند؛ مثلًا هرگاه دشمنى به قلمرو اين حكومت
حمله كند همه افرادى كه استعداد حضور در ميدان نبرد را دارند جزء سربازان اين
حكومت خواهند بود كه نمونههاى آن در عصر پيامبر اسلام، و در طول تاريخ حكومتهاى
اسلامى و حتّى در عصر ما ديده مىشود.
4. در حكومتهاى مادّى و غير دينى مشكل بزرگ، فاصلههاى طبقاتى است؛ ولى در
حكومت دينى كه توصيه به قناعت و زندگى ساده و كمكهاى بدون عوض به قشرهاى ضعيف
مىكند اين فاصله به
[1]. ر. ك: نيل الأوطار، ج 5، ص 164؛ مسند احمد، ج 5، ص 411.