responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 256

را بدان امر كردم، و عملى نيست كه شما را به آتش نزديك سازد جز اينكه شما را از آن نهى كردم». [1]

از اين حديث نيز استفاده مى‌شود كه، اصول و كلياتى در اختيار مسلمانان قرار داده شده كه مى‌توانند وظايف خود را استنباط كنند وگرنه تمام جزئيات احكام در روايات پيامبر صلى الله عليه و آله نيامده است.

ط)

عن أبى عبد اللَّه عليه السلام قال: «انّ اللَّه تبارك و تعالى أنزل في القرآن تبيان كلّ شى‌ء، حتّى و اللَّه ما ترك اللَّه شيئاً يحتاج إليه العباد، حتّى لا يستطيع عبد يقول: لو كان هذا انزل فى القرآن إلّا و قد أنزله اللَّه فيه‌

، امام صادق عليه السلام فرمود: خداى تبارك و تعالى در قرآن همه چيز را بيان كرده، به خدا سوگند هرچه را بندگان نياز دارند فروگذار نكرده تا جايى كه هيچ بنده‌اى نمى‌تواند بگويد: اگر اين مطلب اين گونه بود، در قرآن نازل شده بود، (آرى) خداوند آن مطلب را در قرآن آورده است». [2]

از اين حديث نيز بر مى‌آيد كه همه احكام در اصول كلّى قرآن آمده و مى‌توان استنباط نمود.

ى) حمّاد مى‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم مى‌فرمود:

«ما من شى‌ء إلّا و فيه كتاب أو سنّة

؛ هيچ چيزى وجود ندارد مگر اينكه (حكم آن) در كتاب يا سنّت آمده است». [3]

روشن است، پاسخ هر مسأله فرعى از فروع مورد ابتلاى امّت در قرآن و سنّت نيامده، بلكه- همانگونه كه گذشت- اصول و كليّاتى آمده كه مى‌توان از آنها وظايف را در جايى كه نصّ خاصّى وارد نشده استنباط كرد. بنابراين اجتهاد مجاز، و باب آن مفتوح است.

ك) سماعه مى‌گويد: از امام كاظم عليه السلام پرسيدم:

آيا همه چيز در كتاب و سنّت است؟ يا شما مى‌گوييد:

در آن است؟ فرمود:

«بل كلّ شى‌ءٍ في كتاب اللَّه و سنّة نبيّه‌

؛ همه چيز در كتاب خدا و سنّت پيامبر اوست». [4] اين حديث نيز مانند ساير احاديث مى‌گويد: همه احكام در قرآن و سنّت آمده ولى به يقين منظور كليّاتى است كه بايد از آن استنباط كرد.

***
6. روايات حلّ تعارض احاديث‌

از ادلّه‌اى كه مى‌تواند ما را به انفتاح باب اجتهاد، در هر عصر و زمان رهنمون شود، رواياتى است كه مشكل تعارض ميان اخبار را حل مى‌كند، زيرا اگر اجتهاد و استنباط مجاز نبود، نشان دادن راه حل براى مشكل تعارض احاديث معنا نداشت.

به بيان ديگر، پيشوايان ما نه تنها راه استنباط احكام را از كتاب و سنّت آموزش داده‌اند، بلكه طريقه استنباط را در موارد تعارض روايات نيز بيان كرده‌اند. در اينجا برخى از آن روايات را نقل مى‌كنيم:

محمّد بن ابى عمير [5] از عبد الرحمن بن ابى‌


[1]. المستدرك على الصحيحين‌، ج 2، ص 5. اين روايت در كافى‌، ج 2، ص 74 نيز با كمى تفاوت نقل شده است.

[2]. كافى‌، ج 1، ص 59.

[3]. همان مدرك.

[4]. همان مدرك، ص 62.

[5]. محمّد بن ابى عمير از موثّق‌ترين مردم به نزد فريقين بوده است. او سرآمد مردم در زهد و پرهيزكارى و عبادت بود. وى امام موسى كاظم و دو امام پس از وى را درك كرد و از اصحاب اجماع به شمار مى‌رود. داراى جلالت قدر و عظمت مقام است و عالمان شيعه احاديث مرسل او را مى‌پذيرند و معتقدند وى جز از فرد موثّق حديثى را به صورت مرسل نقل نمى‌كند. درباره او گفته شد: وى از يونس فقيه‌تر، برتر و شايسته‌تر است. (الكنى و الألقاب‌، ج 1، ص 200- 199).

اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 256
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست