اين حديث اشاره به يك نحو استخراج فروع از آيات قرآن است.
ج) زراره مىگويد: به امام باقر عليه السلام عرض
كردم:
آيا به من نمىفرمايى از كجا معلوم مىشود كه مسح بايد بر قسمتى از سر و قسمتى
از پاها باشد؟
امام عليه السلام خنديد؛ سپس فرمود: اى زراره! در كتاب خدا [2] آمده: « «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ»؛ صورتهايتان را بشوييد»، از اين عبارت فهميده مىشود كه «انّ الوجه كلّه ينبغي أن يغسله؛ مىبايست همه صورت را شست».
آنگاه فرمود: «و أيديكم إلى المرافق؛ و دستهايتان را تا مرفق». پس از آن فرموده: «و امسحوا برءوسكم؛
سرهايتان را مسح كنيد». وقتى فرمود: «برءوسكم» فهميديم بايد قسمتى از سر را مسح كرد، «لمكان الباء:
به جهت باء در برءوسكم» پس از آن پاها را با سر همراه ساخته، همان گونه كه دستها را با صورت و
فرمود: «و أرجلكم إلى الكعبين؛ و پاهايتان را تا برآمدگى پشت پاها» وقتى آنها را با سر همراه ساخت، فهميديم
كه مسح بر قسمتى از آنهاست. [3]
اين روايت نيز نحوه استنباط و اجتهاد را به زراره مىآموزد، اگر استنباط مجاز
نبود، امام يا به او مىفرمود: حكمى تعبّدى است و به شما مربوط نمىشود، يا
مىفرمود: ما چنين مىفهميم ولى شما حق چنين استفادهاى را نداريد.
د) موسى بن بكر مىگويد:
«قلت لابي عبد اللَّه عليه السلام:
الرجل يغمى عليه اليوم أو يومين أو ثلاثة أو أكثر ذلك، كم يقضى من صلاته؟ فقال: أ
لا أخبرك بما ينتظم هذا و أشباهه. فقال: كلّ ما غلب اللَّه عليه من أمرٍ فاللَّه
أعذر لعبده و هذا من الأبواب الّتي يفتح كلّ باب منها ألف باب
؛ از امام صادق عليه السلام پرسيدم: شخصى يك روز، دو روز، سه روز يا بيشتر
بىهوش مىشود، نمىداند چند روز بوده، مىبايست چند روز نمازش را قضا كند؟ فرمود:
مىخواهى مقياس و معيارى را براى تو بگويم كه اين مسأله و امثال آن را نظام بخشد
(و خود بتوانى در موارد مشابه پاسخ دهى؟).
پس از آن فرمود: هر جا (فرمان) خداوند غلبه دارد (و اختيار از دست عبد خارج
است) خداوند عذر بندهاش را مىپذيرد. بنابراين نماز شخص بىهوش قضا ندارد. سپس
فرمود: اين از درهاى علومى است كه هر در آن، هزار در را باز مىكند». [4]
طبق اين روايت، امام صادق عليه السلام يك اصل كلى را به او آموخته كه به وسيله
آن، مىتواند حكم بسيارى از مسائل را استنباط كند و پاسخ گويد و اين چيزى جز
«انفتاح باب اجتهاد» و جواز استنباط نيست.
ه) «حيّون» يكى از ياران امام رضا عليه السلام
نقل مىكند:
آن حضرت فرمود: «كسى كه بتواند متشابهات قرآن را به محكمات بازگرداند، به صراط
مستقيم
[1]. كافى، ج 5، ص 358؛ وسائل الشيعة، ج 20، ص 534؛ بحار الأنوار، ج 2، ص 279.