اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 253
4. رواياتى كه از فتواى بدون علم نهى مىكند:
الف) امام صادق عليه السلام از پدرانش از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و
آله نقل مىكند كه فرمود:
«و من أفتى النّاس بغير علمٍ و هو لا
يعلمُ النّاسخ من المنسوخ و المُحكم من المتشابه، فقد هلك و أهلك
؛ كسى كه بدون علم، براى مردم فتوا دهد و ناسخ را از منسوخ و محكم را از
متشابه تشخيص ندهد، هم خود را هلاك كرده و هم ديگران را». [1]
مفهوم اين حديث، اين است: كسى كه با علم و آگاهى از ناسخ و منسوخ و محكم و
متشابه و ... فتوا دهد مجاز است و اين دليل جواز استنباط و انفتاح باب اجتهاد است.
در حديث ديگرى از همان حضرت رسيده كه به مفضل بن مزيد فرمود: من تو را از دو
خصلت نهى مىكنم، كه افراد از اين طريق هلاك شدهاند.
«أنهاك أن تدين اللَّه بالباطل و
تُفتى النّاس بما لا تعلم
؛ من تو را نهى مىكنم از اين كه به آيين خدا از طريق باطل متديّن گردى، و طبق
آنچه نمىدانى براى مردم فتوا دهى». [2]
از مفهوم اين حديث، بر مىآيد كه فتوا و اجتهاد با علم و آگاهى مجاز است و
بدون علم در رديف پرستش خداوند از طريق باطل قرار گرفته است.
***
5. رواياتى كه طريق اجتهاد و استنباط را
آموزش مىدهد
الف) عبد الاعلى مولى آل سام مىگويد: به امام صادق
عليه السلام عرض كردم: (پايم لغزيد) بر زمين افتادم، ناخنم كنده شد، با دوايى و
پارچهاى انگشتم را بستهام، براى وضويم چه كنم؟ فرمود:
«يُعرف هذا و أشباهه من كتاب اللَّه
عزّ و جلّ «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ
حَرَجٍ» امسح عليه
؛ اين مسأله و امثال آن از كتاب خدا فهميده مىشود (فرموده است:) «در دين حرجى
(و مشقّتى) بر شما تحميل نكرده» بنابراين روى همان پارچه مسح كن». [3]
اين حديث، راوى را هدايت مىكند كه اگر به قرآن مراجعه كنيد پاسخ را مىتوانيد
از آن دريافت داريد، زيرا اگر مسح بشره غير مقدور باشد، به حكم قاعده نفى حرج كه
از آيه استفاده مىشود، اصل مسح نبايد ساقط گردد، و اين چيزى جز آموختن روش اجتهاد
نيست.
ب) زراره [4] مىگويد: امام باقر عليه السلام فرمود:
«ازدواج با اهل كتاب جايز نيست». عرض
كردم:
حرمت آن در كجا (ى قرآن) آمده: فرمود: « «وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ»[5]؛ هرگز زنان
كافر را در
[4]. ابن نديم گفته است: زراره
بزرگترين شخصيّت شيعى در فقه و حديث و آگاهى به كلام و مكتب تشيع مىباشد. نجاشى
وى را بزرگ اصحاب اماميّه و از پيشتازان آنها در عصر خويش مىداند. وى قارى قرآن،
فقيه، متكلّم، شاعر و اديب بود. فضل و دين با هم در وى جمع شده بود. او در تمام آنچه
را كه روايت مىكند، صادق است. (تذكرة
الاعيان، ص 24؛ تاريخ آل زرارة، ج 1، ص 24 و ج 1، ص 27 و
ص 37؛ فهرست ابن نديم، ج 1، ص 308؛ رجال نجاشى، ص 175، شماره 463).