اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 234
گروه فتوا در دانشگاه الازهر و دوستان ايشان در همان گروه».
سپس مىافزايد:
«دلايلى را كه صاحب كتاب «الاشباه» ذكر كرده
عبارت است از اجماع و انضباط مذاهب اربعه و كثرت پيروانشان». [1]
اين نويسنده پس از بيان اشكالاتى بر استدلال صاحب «الاشباه»، مىنويسد:
«ابن صلاح اين اجماع را اجماع محقّقان مىداند، نه اجماع
مجتهدان و اين طبيعى است؛ زيرا فرض اين است كه اين اجماع پس از انسداد باب اجتهاد
است. شيخ مراغى- كه از مناديان آزادى انديشه است- در صغرى و كبراى اين اجماع مناقشه كرده؛ از
جهت صغرى در امكان تحصيل چنين اجماعى ترديد كرده كه علماى محقّق پس از قرن سوم،
اجماع و نقل آن را محال مىدانند؛ زيرا علما در مناطق مختلف زمين پراكندهاند و
محال است به آرا و نظريات همه آنها دست يافت.
از نظر كبرى نيز در حجيّت امثال چنين اجماعى مناقشه كرده و مىگويد: اجماع
محقّقان (كسانى كه پس از فقهاى نخستين روى كار آمدند) بين ادلّه شرعيّه هيچ ارزشى
ندارد؛ ادلّه شرعيّه منحصر به كتاب خدا، سنّت رسول اكرم صلى الله عليه و آله،
اجماع مجتهدان و قياس بر منصوص است و هيچ كس اجماع محقّقان را از ادلّه شرعيّه
محسوب نمىكند، پس اين اجماع چگونه آشكار شد و بين ادلّه، ارزشمند شد و چنان قدرتى
پيدا كرد كه بتواند اجماع مسلمين را فسخ كند؟ ... پس استدلال به اين اجماع صحيح
نيست؛ زيرا دليلى بر حجيّت امثال آن قائم نيست. افزون بر اينكه شك در حجيّت آن در
عدم اعتبارش كفايت مىكند». [2]
نويسنده الاصول العامة اضافه مىكند:
«اين دو علّت- خواه تعليل براى اصل
حكم باشد يا اجماع- با بقيه ادلّه فاصله دارد. از چه زمانى كثرت پيروان و انضباط
مذاهب براى عدم جواز اخذ به قول غير، حجّت شدند؟ چه بسا غير اعلم باشد و بهتر
بتواند به حكم واقعى برسد و فتوايش موجود و قابل دسترس باشد؛ مانند اين كه مجتهد
با مستفتى معاصر باشد و به راحتى بتوان به او دست يافت.
افزون بر اين، من نمىتوانم بفهمم چگونه استعداد اجتهاد مخصوص گروهى از علما-
كه در عصر معينى مىزيستهاند- بوده است (در حالى كه آنها در عصر خودشان قدرت و
تفكّر خارق العاده و غير طبيعى هم نداشتند) با اينكه طبيعت تضارب آرا موجب خلق
تجربههاى جديد در عرصههاى استنباط مىشود و انديشهها در يك مرحله متوقّف
نمىگردند. چگونه ممكن است به كسانى كه تجارب قدما را دارند و آن تجارب را نقد و
بررسى كردهاند و تجربههاى خويش را بر آن افزودهاند، گفته شود:
قدما به واقع رسيدهاند و از شما اعلم بودند و شما بايد افكارتان را منجمد
كنيد و آنچه را آنان مىگويند