اسم الکتاب : دائرة المعارف فقه مقارن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 102
را جز در اين سه حال نيافتم: يا نماز مىگزارد، يا روزه بود و يا قرآن
مىخواند. برتر از جعفر بن محمّد (در اين عصر) از نظر دانش، عبادت و پرهيزكارى،
هرگز چشمى نديده و گوشى نشنيده و بر قلب هيچ بشرى خطور نكرده است». [1]
ابو حنيفه (پيشواى مذهب حنفى) مىگويد: «من فقيهتر از جعفر بن محمّد نديدم.
وقتى كه منصور وى را نزد خود فراخواند، نخست سراغ من فرستاد و گفت: اى ابو حنيفه!
مردم بسيار علاقهمند به جعفر بن محمّد شدند. بنابراين، سؤالات دشوارى را آماده
كن، تا از پاسخ آنها درماند. من نيز چهل مسأله را آماده ساختم، تا اينكه منصور
عباسى در شهر حيره مرا نزد خودش فراخواند. به نزد او رفتم و جعفر بن محمّد را ديدم
كه سمت راست وى نشسته است، منصور به من دستور داد بنشينم. آنگاه رو به امام صادق
كرد و گفت: اى أبا عبد اللَّه! اين مرد ابو حنيفه است.
گفت: آرى!
آنگاه منصور به من رو كرد و گفت: اى ابو حنيفه! سؤالات خود را مطرح كن. من نيز
سؤالات خود را مطرح كردم و آن حضرت به من پاسخ مىداد و مىگفت: پاسخ آن به نزد
شما اين است و اهل مدينه چنين پاسخ مىگويند و ما چنين مىگوييم. نظر او گاه با
نظر مردم مدينه موافق بود و گاه با همه ما مخالف بود. تا آنكه من هر چهل مسأله را
پرسيدم و او به همين گونه پاسخ داد».
سپس ابو حنيفه مىافزايد: «آيا ما روايت نمىكنيم كه داناترين مردم كسى است كه
به اقوال مختلف از همه آگاهتر باشد (بنابراين، جعفر بن محمّد از همه مردم آن زمان
عالمتر بود)». [2]
همچنين ابو حنيفه گفت: «لو لا السَّنَتان لهلك النّعمان؛ اگر آن دو سال (بهرهگيرى از محضر امام صادق عليه السلام)
نبود، نعمان (نام ابو حنيفه است) هلاك مىشد».[3]
ن حجر هيتمى درباره امام صادق عليه السلام مىنويسد: «آن قدر مردم از علم و
دانش [امام] جعفر صادق نقل كردهاند كه سواران را براى رسيدن به خدمتش به حركت
درآورده، و آوازهاش در همه شهرها پيچيده؛ از وى پيشوايان بزرگى، مانند يحيى بن
سعيد، ابن جريح، مالك، سفيانىها [سفيان بن سعيد ثورى و سفيان بن عيينه كوفى] ابو
حنيفه، شعبة بن حجّاج بصرى و ايّوب سجستانى روايت كردهاند». [4]
شهرستانى در ملل و نحل مىگويد: «جعفر بن محمّد الصادق، هو ذو علمٍ غزير، و
أدبٍ كاملٍ في
[1]. الامام الصادق و المذاهب الاربعه، به
نقل از التهذيب، ج 2، ص 104؛ و التوسل و الوسيلة، نوشته ابن تيميه، ص 52 (چاپ دوم)؛ و المجالس السنية، ص 5 (مطابق نقل الموسوعة الفقهية الميسرة، ج 1، ص 33). بخشى از اين سخن در تهذيب
التهذيب ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 94 نيز آمده است.