سپس نقش اين قرين سوء (همنشين بد) را چنين بيان مىكند كه آنها، يعنى شياطين،
راه هدايت و حركت به سوى خداوند را به روى آنها مىبندد و آنها را از رسيدن به اين
هدف مقدّس باز مىدارد و غم انگيزتر، اين كه در عين گمراهى گمان مىكنند كه هدايت
يافتهاند!
سپس به نتيجه آن پرداخته و مىگويد: روز قيامت كه همه در محضر الهى حاضر
مىشوند و پردهها كنار مىرود و حقايق فاش مىشود، اين انسان گمراه خطاب به دوست
اغواگر شيطانش كرده، مىگويد اى كاش فاصله ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه
همنشين بدى هستى!
از اين تعبيرات بخوبى استفاده مىشود كه همنشين بد مىتواند انسان را بكلّى از
راه خدا منحرف سازد؛ پايههاى اخلاق را بر روى او ويران كند و واقعيّتها را چنان
دگرگون نشان دهد كه انسان در عين گمراهى خود را در زمره هدايت يافتگان ببيند؛ و به
يقين در چنين حالى هدايت و بازگشت به صراط مستقيم غير ممكن است؛ و زمانى بيدار
مىشود و به هوش مىآيد كه راه برگشت بكلّى بسته شده؛ حتّى از تعبير آيه استفاده
مىشود كه اين همنشينان بد در آن زندگى ابدى نيز با او هستند و چه دردآور است كه
انسان كسى را كه مايه بدبختى او شده هميشه در برابر خود ببيند و به او گفته شود
بيهوده آرزوى جدا شدن از او را مكن شما با هم سرنوشت مشتركى داريد!
[1]. براى نقيض از مادّه قيض معانى
مختلفى نقل كردهاند؛ بعضى آن را به معنى تسبيب و بعضى به معنى تقدير و بركندن
وبعضى مانند راغب به معنى مسلّط ساختن مىدانند چرا كه قيض به معنى پوست سفيدى است
كه روى تخم مرغ را گرفته (و آن را احاطه كرده است)