اسم الکتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى المؤلف : صفره، حسين الجزء : 1 صفحة : 17
است، در السنه و افواه عوام و اوباش، جارى كرد و شرر شرارت را به چخماق دو بههمزنى برانگيخت و خاك ايران را به خون فتنه و فساد آميخت!.
سپس، يكى از شرايط خود براى پذيرفتن پادشاهى را اين نكته اعلام كرد كه ايرانيان، بايد اعمال مربوط به مذهب شيعه را كه به وسيله شاه اسماعيل اوّل اعلام گرديد، ترك كنند.[1]
همچنين در سال 1148 ق، پس از تاجگذارى، بخشنامهاى به سراسر ايران فرستاد مبنى بر اين كه: «چون طريقههاى مذهبى حنفى و جعفرى به هم نزديكاند، بايد عموم اهالى ايران به سه خليفه اوّل، احترام بگذارند و در اذان و اقامه، سخنان مخالف اهل سنّت بر زبان نياورند».[2]
امّا نادر با وجود شدّت عمل، در منع تعزيه خوانى و عزادارى شيعيان، توفيقى نيافت و با اين كه ايل افشار از اركان مستحكم پادشاهان صفوى بود، نادر، صفويان را «رافضى» مىخواند و تلاش مىكرد تا نام و نشان صوفيه را از ميان بردارد و مردم را به فراموش كردن آن خاندان و از ياد بردن آثار خيرشان وادار كند. وى گذشته از زندانى نگاه داشتن تهماسب دوم، عبّاس سوم را نيز از نظرها دور نگاه مىداشت تا خاطره آل صفى از ذهن مردم ايران، زدوده شود.
به عقيده صاحب نظران، دليل عمده ناكامى وى در اين كار، رابطه عميقى بود كه شاهان صفوى در طى دو قرن و نيم ميان خود، مذهب و مردم به وجود آورده بودند و نادر- كه تنها به نيروى شمشير به سلطنت رسيده بود- به همان سادگى قادر نبود كه مهر و علقه پادشاهان صفوى را كه بر اثر تبليغات ممتد با عواطف و احساسات مذهبى
[1]. رك: جهانگشاى نادرى، ص 266؛ عالم آراى نادرى، ج 2، ص 446- 457.
[2]. رك: مجلّه علم و فلسفه، شماره اوّل:« سياست مذهبى نادر شاه»، سيد محمّد محيط طباطبايى.
اسم الکتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى المؤلف : صفره، حسين الجزء : 1 صفحة : 17