اسم الکتاب : تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى المؤلف : صفره، حسين الجزء : 1 صفحة : 15
تأليف آن، در روزگار حمله افغانها به ايران و تصرّف اصفهان، انجام گرفت. من از اصفهان گريختم و در يكى از كوههاى ناحيه باكو در سال 1134 ق، مخفى شدم و هنگام تأليف، جز تعدادى اندك، كتابى نزدم نبود.[1]
عالمانى هم كه در اصفهان باقى مانده بودند، در شرايط اسفبار و بسيار سختى به سر مىبردند. ملّا اسماعيل خواجويى در آخر شرح چهل حديث خود مىگويد:
در جايى آن را تأليف كردم كه چشم بصيرت و ضمير تيره و تار و خون مسلمين كه در كتاب و سنّت، ريختن آن حرام گرديده، بر زمين ريخته شد و آبروهايى كه مصون بود، به دست كافران فاجر بر باد رفت و اموال، غارت گرديد و اولاد به اسارت در آمد، درياهاى ستم در تلاطم و ابرهاى همّ و غم، متراكم ... و افكار، پريشان. در اين احوال، ذهن ثاقب و فكر صائب، يافت نمىشود.[2]
افغانها تنها به كشتن انسانهاى بى گناه اكتفا نكردند؛ بلكه به تخريب علمى و فرهنگى نيز پرداختند، چنان كه وقتى اشرف افغان، محمود را كه- دچار جنون شده بود- كشت و خود بر تخت پادشاهى تكيه زد، در وسط شهر، بنايى برافراشت كه به خاطر آن، حدود پانصد حمّام، مدرسه و مسجد در كمتر از مدّت شش ماه خراب گرديد.[3]
بدين ترتيب، زوال حكومت صفويه فرا رسيد. شاهان صفويه كه از نيروى مذهبى تشيّع براى تحكيم قدرت خود، بهرهاى بسيار بردند، در اواخر به سبب ضعف تدبير و عيّاشى و ... قادر به حفظ دولت خويش نبودند، امّا در طول اين دوران، تشيّع از چنان موقعيت محكم و استوارى برخوردار شده بود كه نه زوال صفويه، و نه هيچ يك از تحوّلات نظامى و سياسى بعد از آن، در جايگاه اجتماعى شيعه، اثر تعيين كنندهاى نداشت و هر يك از قدرتهاى افشارى، زندى و ... كه استقرار يافتند،