اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 88
همسر عزيز مصر، به سوى بُت رفت و پارچهاى روى آن انداخت.
يوسف از او پرسيد: «براى چه اين كار را كردى؟». پاسخ داد: «شرم دارم از اين كه اين بت، ما را ببيند!». در اين هنگام، يوسف به وى گفت: «آيا تو شرم مىكنى از چيزى كه نه مىشنود و نه مىبيند و نه مىفهمد و نه مىخورد و نه مىنوشد، ولى من، شرم نكنم از كسى كه بشر را آفريده و او را دانش آموخته است؟!». اين است معناى سخن خداوند كه مىفرمايد: « [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او مىكرد».[1] آنچه باعث حياى زليخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت بُت بر اعمال بشر، خيال باطل است و آنچه مايه شرم حضرت يوسف عليه السلام شد، اين بود كه خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است.
ب. مهارتهاى رفتارى
هدف از آموختن مهارتهاى رفتارى، كاهش زمينههاى خطر جنسى است.
براى تحقّق خويشتندارى، بايد زمينههاى خطر را كاهش داد. اين راهبرد، خود، دو بخش دارد: «كاهش تماس» و «كاهش تحريك» كه در ادامه، به بررسى آنها مىپردازيم:
اصل اول: كاهش تماس
مراد از كاهش تماس، به حداقل رساندن تماسهاى بى دليل و غير موجّه است كه ممكن است زمينه فساد جنسى را فراهم سازد. تماس زياد و بدون دليل با نامحرم، زن و مرد را در معرض تهديد قرار مىدهد و امكان شكسته