اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 87
الف. مهارتهاى شناختى- معنوى
شناخت، منشأ رفتارها و احساسات انسان است. خويشتندارى و بازدارى، در هر قلمرويى از جمله در قلمرو جنسى، نيازمند برخوردارى از شناختها و باورهاى لازم است. اين جاست كه مفاهيمى همانند معرفت، ايمان و باور به خدا معنا مىيابند. ايمان و باور به خدا، يكى از مهمترين عوامل در تقويت خويشتندارى جنسى است كه كمتر مورد توجّه قرار گرفته و قفل شده، مانده است. نقش ايمان در خويشتندارى جنسى، بحث دامنهدارى است كه نمىتوان در اين نوشتار، به آن پرداخت. امورى همچون محبّت به خدا، شكر، حيا، اميد به بهشت، ترس از دوزخ و ... از زيرمجموعههاى اين بحثاند. فقط به عنوان نمونه، بحثى كوتاه درباره حيا خواهيم داشت.
عامل خويشتندارى حضرت يوسف، چه بود؟
حضرت يوسف عليه السلام ضربالمثل پاكدامنى و خويشتندارى جنسى است.
آنچه حضرت يوسف را نجات داد، اين بود كه ابتدا به ياد خدا افتاد و سپس شرم كرد. قرآن مجيد، هنگام طرح داستان خلوت كردن زليخا با حضرت يوسف، در بيان علّت امتناع حضرت يوسف عليه السلام مىفرمايد:
و در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد، و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود، آهنگ او مىكرد.[1] در اين آيه شريف، از «برهان پروردگار»، به عنوان عامل بازدارندگى از گناه، اشاره شده است. امام زين العابدين عليه السلام در تفسير «برهان پروردگار» مىفرمايد: