اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 79
نشان دهيم.
پس اين كه از واژههاى مشترك بين فرهنگى استفاده مىشود، نبايد ما را از زيرساختهاى شناختى- معرفتى آن واژهها غافل نمايد.
مفاهيمى چون هوش هيجانى، تنها مهارتهايى هستند كه براى دنياى انسان، طراحى شدهاند و نبايد بيش از اين از آنها توقّع داشته باشيم. اگرچه اينها، در حوزه روانشناسى، راهحلهاى بسيار خوبى محسوب مىشوند و نسبت به ديدگاههاى چند دهه قبل، پيشرفت بسيار قابل قبولى به شمار مىآيند، امّا يادمان نرود كه فعلًا روانشناسى، يك علم تجربى است، پس يافتههاى آن هم بيش از دنياى تجربه، بُرد ندارد.
دين، چه مىگويد؟
شايد كمتر جوانى يافت شود كه سوداى كسب رضايت الهى را در سر نپروراند و با آرزوى رسيدن به تقواى الهى، روزگار سپرى نكند. يكى از صفات پسنديدهاى كه در فرهنگ اسلامى در ذيل «خودسازى» قرار گرفته، «عفّت» است كه مىتواند مقدّمات توفيقات الهى را فراهم نمايد و به نظر مىرسد لغزشگاه خطرناكى براى سنين نوجوانى و جوانى باشد.
در يك نگاه اجمالى، روايات عفّت را به سه دسته تقسيم مىكنيم:
دسته اوّل
، رواياتى هستند كه در مقام ارزشگذارى و بيان اهميت عفّتاند، مانند اين سخن حضرت امام باقر عليه السلام كه مىفرمايند:
برترين عبادت، عفّت ميل جنسى و شكمى است.[1] و يا روايتى كه در آن، بعد از «معرفت الهى»، صفت «عفّت» را مهمترين ارزش به حساب آوردهاند.[2] يا در روايت بسيار زيبايى، ابوبصير مىگويد: