اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 78
بنيان روش تجربى- علمى نيز از همين فلسفه تبعيت مىكند. به همين دليل، دين، عرفان، كشف، شهود، وحى و ... از حوزه علم به معناى اومانيستى آن، خارج شدند.
از آن پس، همه علوم غربى، اين روش را به عنوان يك اصل تغييرناپذير قبول كردند و روانشناسى نيز از اين امر، مستثنا نبود. علىرغم آن كه در عرصه روانشناسى، از روشهاى غير تجربى استفاده مىشد، اما فضاى غالب، در همان راستاى روشهاى تجربى بود و انديشهها و تئورىهايى مورد پذيرش قرار مىگرفت كه از پشتوانههاى تجربى كافى بهرهمند باشند.
روانشناسى تا كجا پاسخگوست؟
اگر چه مهمترين رسالت روانشناسى، شناخت رفتار و كنترل آن است، امّا روشهاى آن، تجربى است. لذا اين محدوديت، در ذات روانشناسى نهفته است و ما نيز نبايد توقّعى بيش از اين از روانشناسى داشته باشيم.
مفاهيمى چون عفّت، صبر و بردبارى، كه يك فرد مسلمان مىخواهد آنها را پياده كند، عناصرى دارد كه روشهاى تجربى، آنها را برنمىتابند. انسان عفيف، هيجانهاى جنسى خود را كنترل مىكند، صبر پيشه مىكند، و حلم مىورزد. همه اينها براى به دست آوردن رضايت خداى متعال، و وارد شدن به بهشت الهى و دورى از آتش جهنم است.
آيا يك انسان معتقد به فلسفه اومانيستى مىتواند چنين بينديشد؟
آنها اگر هم به دينْ معتقد باشند، باز از منظر اومانيستى است؛ يعنى دين براى ارضاى يكى از نيازهاى ما انسانها! همين و بس! نيازهايى كه ما آنها را به راحتى درك مىكنيم و با روشهاى تجربى، مىتوانيم به ديگران نيز
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 78