اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 62
دكتر چه مىگويد. انگار اتاق و آقاى دكتر، در حال چرخيدن بودند.
چرا بايد با چنين شدّتى، واكنش نشان مىدادم؟ احتمال وجود سرطان، خيلى ضعيف بود؛ امّا اين تجزيه و تحليلها اصلًا در آنجا كارساز نبود. (ص 223)
در سرزمينِ وجود افراد بيمار، عواطف، حاكمان مطلقاند. ترس، بىدرنگ بر ذهن آنها غالب مىشود. وقتى كادر پزشكى، اين شرايط عاطفى را در نظر نگيرند، مشكلْ دو چندان مىشود و متأسّفانه، مراقبتهاى پزشكى نوين، از هوش هيجانى، بىبهره است. براى بيمار، هر بار رويارويى با پرستار يا پزشك، مىتواند فرصتى براى كسب اطلاعات اطمينانبخش، آرامشبخش و تسلّى خاطر باشد؛ اما اگر آنان بدرفتارى كنند، دعوتى به سوى نااميدى خواهد بود. كارى از ما بر نمىآيد؛ چون غالباً مراقبان پزشكى، وقت ندارند و از بس آه و ناله شنيدهاند، گوششان از اين حرفها پرشده است و تنها پرستارانِ اندكى مىتوانند شرايط عاطفى بيمار را درك كنند. البته شكّى نيست كه بخشى از مقدّمات را بايد سازمان نظام پزشكى آماده كند و آموزش، فقط بخشى از اهداف را تأمين مىكند.
شايد شما نيز با هزاران مورد برخورد كردهايد كه اگر قوانين هوش هيجانى رعايت مىشد، بىگمان، شرايط بهترى پيش مىآمد و بسيارى از حوادث ناگوار ايجاد نمىشد.
تحقيقاتْ نشان مىدهند كه هوش هيجانى، قابل آموزش است و با آموزش صحيح آن، مىتوان شناخت افراد نسبت به هيجانهاى خود و ديگران را افزايش داد و به آنها آموخت كه چگونه هيجانهاى خود و اطرافيان را در شرايط بحرانى كنترل كنند و حتى چگونه رفتار كنند تا شرايط
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 62