اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 50
موفّقيت فرد در دراز مدّت نيست. به عبارت ديگر، هميشه اينطور نيست كه هر كس كه هوش منطقى بالاترى داشته باشد، موفّقتر است. در بعضى از موارد، افراد بسيار باهوشى را مىبينيم كه در زندگى، موفّق نيستند و خلاف آن، افرادى با بهره هوشى كمترى را مىبينيم كه موفّقيتهاى فراوانى را به دست مىآورند. براى مثال، همگى بعضى از داوطلبان كنكور را ديدهايم كه در دوران مدرسه، هميشه نمرات عالى داشتهاند و جزو شاگردان باهوش به حساب مىآمدهاند، ولى در كنكور، شكست خوردهاند. حتى در مدرسه نيز هنگامى كه تست هوش از افراد به عمل مىآيد، ارتباط مستقيم با وضعيت تحصيلى ندارد و اينگونه نيست كه هركس بهره هوشى بالاترى دارد، لزوماً در تحصيل نيز موفّقتر باشد.
به علاوه، موفّقيت، ابعاد متفاوتى دارد و لزوماً موفّقيت فرد در يك زمينه و يك بعد زندگى، پيشگويى كننده موفّقيت در ديگر ابعاد زندگى نيست. افراد بىشمارى را مىبينيم كه موفّقيت شغلى دارند، ولى در زندگى خانوادگى، موفّق نيستند؛ موفّقيت تحصيلى دارند، ولى در روابط اجتماعى، بسيار ضعيف عمل مىكنند؛ ورزشكار موفّقى هستند، ولى در برنامهريزى روزانه خود، دچار مشكل مىشوند؛ افراد تحصيلكردهاى هستند، ولى مواد مخدّر مصرف مىكنند ... اگر هوش يك فرد، تضمين كننده موفّقيت او در زندگى است، چرا هميشه اينگونه نيست؟ چگونه مىشود كه هوش، باعث موفّقيت در يك بُعد زندگى مىشود، ولى در ابعاد ديگر، موجب شكست و يا حتى فاجعه مىشود؟ چگونه ممكن است كه فردى باهوش، شكست خورده اين زندگى باشد؟ و چرا افراد موفّق، هميشه با هوشترين افراد جامعه نيستند؟
اگر مصرف مواد مخدّر، كارى هوشمندانه نيست، چرا بسيارى از افراد با بهره هوشى بالا، مواد مخدّر مصرف مىكنند؟
سؤالات بالا، براى مدتها ذهن روانشناسان را به خود مشغول ساخته
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 50