اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 224
ويل دورانت، معتقد است كه اين قانون، از روزگار داريوش به بعد، موجب انزواى زنان در جامعه ايران شد و زنان را به طبقهاى در حاشيه تبديل ساخت، تا آن جا كه در هيچ نقش باستانى ايران، تصويرى از زن (نه ميترا و فرشتگان) ديده نمىشود.[1] كُنت دو گوبينو معتقد است كه حجاب شديدى در دوره ساسانى وجود داشته كه بالاتر از پوشيدگى، بلكه در واقع، مخفى نگه داشتن زن بوده است.[2] دو ايرانشناس ديگر، آرتور كريستن سن[3] و كريستين بارتلُمه[4] نيز معتقدند كه چنين تفسيرى از قانون شرعىِ ياد شده، در منابع فقه زردشتى و نيز در ميان موبدان، تا ظهور اسلام، پيوسته رواج داشته است.
نخستين عالمان بزرگِ دينِ زرتشت، با توصيهها و اندرزهاى خود، كوشيدهاند تا پايههاى حجابى را كه زنان ايرانى به عنوان يك فرهنگ ملّى در ظاهر عرف خود رعايت مىكنند، در عمق روح آنان مستحكم سازند و از اين راه، ضمانت اجراى قانون حجاب (در آينده) را نيز تأمين نمايد و بدين سان، جامعه خويش را در مقابل امكان انحرافهاى اخلاقى پنهان، بيمه كنند.
قسمتى از پند و اندرزهايى كه «اشو زرتشت» به پيروان خود توصيه نموده را نقل مىكنيم، تا حركت او در جهت تعالى و آموزش ريشههاى «حفظ حجاب» و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهرى با عفّت باطن، روشنتر شود.
او مىفرمايد:
* اى نوعروسان و دامادها! روى سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهيد و گفتارم را به خاطر بسپاريد و با غيرت، در پى زندگانى پاكْ مَنشى برآييد. هر يك از شما بايد در كردار نيك و مهرورزى، بر
[1]. تاريخ تمدّن، ج 1، ص 552؛ ج 10، ص 233؛ ج 11، ص 111- 112