responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 222

بر طبق اين متن، آدم و حوّا لباسى نداشتند و بعد از خوردن ميوه شجره ممنوعه، چشمشان باز شد و فهميدند كه عريان‌اند كه بلافاصله با برگ درختان، خود را پوشاندند و بعداً خداوند، لباسى از پوست، بديشان ارزانى داشت.

در قرآن كريم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنين آمده است:

آن‌گاه كه آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشكار گرديد). پس به سرعت، با برگ درختان بهشتى، خود را پوشاندند.[1] طبق آيات شريف قرآن كريم، حضرت آدم و حوّا، قبل از چشيدن درخت ممنوعه، داراى لباس بوده‌اند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواى شيطان)، لباس خود را از دست دادند و بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.

به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگى (خواه طبق نقل تورات، قبل از آن داراى لباس نبوده‌اند و يا طبق قرآن كريم، داراى لباس بوده‌اند)، بلافاصله خود را با برگ‌هاى درختان بهشتى پوشاندند.

اين احساس شرم از برهنگى، حتى بدون حضور ناظر بيگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسيله برگ‌ها (هر چند به طور موقّت)، از آن جهت كه تحت هيچ آموزش يا فرمانى از جانب خداوند يا فرشته وحى و يا تذكّر هر يك به ديگرى صورت گرفته است، بيانگر فطرى بودن پوشش در انسان است و ثابت مى‌كند كه لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدّن‌ها ايجاد نشده است؛ بلكه انسان‌هاى نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسان‌ها، به طور فطرى بدان گرايش داشته‌اند.

بنا به گواهى متون تاريخى، در اكثر قريب به اتفاق ملّت‌ها و آيين‌هاى‌


[1]. سوره اعراف، آيه 22

اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 222
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست