اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 212
بنا بر اين، گرچه امكان جدايى عفاف از پوشش، پذيرفته مىشود، امّا قانونگذار، با توجّه به اوضاع اجتماعى و روحيات و هوسهاى آدمى بايد عموم را در نظر گيرد و قانون وضع كند؛ نه اين كه چون چند زن بدون حجاب، عفاف خود را حفظ مىكنند، قانون را بشكند.
از اين گذشته، اگر زنان بدون حجاب، عفيف و پاك هستند، آيا مردان نيز چنيناند و هوسبازى نمىكنند و از هرزگى دست برمىدارند؟ حجاب زن و مرد، تدبيرى است براى سلامت جامعه انسانى و در قانونگذارى بايد اين كليّت، منظور گردد.
از سوى ديگر، مگر مىتوان رابطه بين ظاهر و باطن را نديده انگاشت؟
ظاهر، نشانه باطن است. مگر نه اين كه «رنگ رخساره خبر مىدهد از سرّ ضمير»؟ متانت در سلوك و رفتار ظاهرى و دقّت در انتخاب لباس و پوشش مناسب، از عفاف درونى خبر مىدهد.
نكته ديگر، اين كه ظاهر بر باطن، اثر مىگذارد. مگر چنين نيست كه رنگ لباس، بر روان آدمى اثر مىگذارد؟ مگر چنين نيست كه نام افراد در شخصيت درونى آنها اثر مىگذارد؟ همين گونه است پوشش و نوع لباس آدمى.
مسئله تأثير ظاهر بر باطن، هم مورد تأييد اسلام است و هم دانش روانشناسى بر آن تأكيد دارد.
در احاديث اسلامى، تعبيرهايى از اين قبيل بسيار داريم:
«ديدهبوسى كنيد تا كينهها از ميان بروند»،[1] «هنگام خشم، با آب خنك، وضو سازيد»،[2] «نگاه كردن به آب و سبزه، فرحبخش است»[3] و ....