responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 211

اين معنا از حجاب، مورد تأييد متون دينى ماست و بسيارى از انديشمندان اسلامى نيز بر آن تأكيد دارند.

نكته اوّل: بى‌حجابى، نه بى حيايى‌

گاه گفته مى‌شود: «عفاف، غير از حجاب است و چنين نيست كه زنان اگر حجاب نداشته باشند، عفيف و پاك‌دامن نيستند». در همين زمينه، ويل دورانت مى‌گويد:

عفّت، با لباس پوشيدن، هيچ رابطه ندارد.[1] گاه اين مطلب، از شخصيت‌هاى اسلامى نيز نقل مى‌شود و زنان شمال ايران را مَثَل مى‌آورند كه با آن كه در شاليزارها با لباس خاصّ خود فعاليت مى‌كنند و معمولًا حجاب ويژه مورد نظر فُقها را ندارند، امّا عفيف و پاك‌دامن‌اند.[2] زنان روستايى را نيز مى‌توان مثل زد كه بى‌حجابى آنها، بى‌حيايى انگاشته نمى‌شود.

ما اگرچه عفاف و حجاب را يكى نمى‌دانيم، ليكن با اين تحليل نيز مخالفيم. عفاف، حالتى درونى است و حجاب، به ظاهر و شكل برمى‌گردد و تفاوت آن دو، تفاوت ظاهر و باطن است. همچنين مى‌پذيريم كه ممكن است افرادى عفيف و پارسا باشند، امّا حجاب را به گونه‌اى كه مورد توصيه شرع است، دارا نباشند؛ ولى به اين امر هم بايد توجه كرد كه اين جدايى تا كجا مى‌تواند ادامه يابد؟ آيا مى‌تواند به عنوان يك قاعده عام درآيد؟ اگر چنين‌[3] است، چرا تنها به زنان روستايى- كه تعداد اندكى از زنان را تشكيل مى‌دهند- استناد مى‌شود؟ چرا زنان شهرى را مثال نمى‌زنند؟


[1]. تاريخ تمدن، ج 1 ص 58

[2]. كيهان لندن، 11/ 3/ 1374

[3]. كيهان لندن، 11/ 3/ 1374

اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 211
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست