اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 201
دشمنترينِ دشمنان تو، نفس توست كه در دلت جاى گرفته است.[1] در علم اخلاق و احاديث اسلامى، «نفس»، عاملى است كه انسان را تنزّل مىدهد و صفات پست و ضد ارزشها را در او جاى مىدهد. در مقابل، گرايشهايى كه موجب تعالى انسان مىشوند، برخاسته از عقلاند كه روح را پرواز مىدهند و به خدا نزديك مىكنند. طبق اين تعريف، انسان بايد تلاش كند تا از نفْس (يعنى از عاملى كه با خواستههايش بشر را به سقوط و نابودى مىكشاند و نماينده شيطان در وجود آدمى و پايگاه بدخواهى و زيادهخواهى و وسوسه است) برحذر باشد و با آن، به شدّت مبارزه نمايد و بر آن، مسلّط گردد و هميشه اين نكته مهم را بداند كه فرمانبرى از نفس، اساس هر گرفتارى و سرچشمه هر گمراهى است.
مردم در برابر هوسها
به طور كلّى، مردم در برابر هوسهايشان به سه دسته تقسيم مىشوند:
دسته اوّل:
مردمى كه به دلخواه خود عمل مىكنند و چيزى مانعشان نمىشود و همواره به دنبال لذّتهاى مادّىاند و به برآوردن همه هوسهاى خويش توجّه كامل دارند. اينان كسانىاند كه منزلت متعالى انسانى و نيز سعادت آخرتشان را قربانى لذّتخواهى چند روزه خويش مىكنند. چنين افرادى براى تمايلات و هوسهاى خويش، هيچ حدّ و مرز مشخّصى نمىشناسند. لذا به آسانى به هر عملى دست مىزنند، حتّى اگر نافرمانى خدا و بر خلاف خِرد انسانى و قوانين اجتماع باشد.
دسته دوم:
كسانى كه براى خواستههاى نفسانى و هوا و هوس خويش، حدّ و مرزى مشخص مىكنند و به اندازه توان و امكان، سعى دارند از موارد