responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 184

كودكم را دوست دارم، تمام كودكانم را دوست دارم؛ اما عشق جنسى، درست بر خلاف اينهاست. ماهيت اين عشق، طورى است كه فقط به يك نفر محدود مى‌شود و عمومى نيست و چه بسا كه فريبكارترين نوع عشق باشد.

در وهله اول، اين عشق، غالباً با احساس شديد گرفتار عشق شدن (يعنى فرو ريختن ناگهانى مانعى كه تا آن لحظه بين دو بيگانه وجود داشته است)، اشتباه مى‌شود. در حالى كه اين احساس دلبستگى ناگهانى، طبيعتاً عمرش كوتاه است و بعد از اين كه بيگانه‌اى از نزديك شناخته مى‌شود، ديگر حجابى باقى نمى‌ماند و ديگر هيچ نوع نزديكى ناگهانى در كار نيست تا براى رسيدن به آن، كوشش شود. معشوق را به اندازه خودمان مى‌شناسيم يا شايد بهتر است بگوييم: او را مانند خودمان كم مى‌شناسيم! اگر تجربه ما از معشوق، عمق بيشترى داشت، يا اگر مى‌توانستيم بى‌انتها بودن شخصيت او را درك كنيم، هرگز او تا اين اندازه شناخته شده جلوه نمى‌كرد.

ولى براى اكثر مردم، هستى خود انسان و هستى ديگران، به زودى كشف مى‌شود و پايان مى‌پذيرد. اكثر مردم براى غلبه بر «جدايى»، درباره زندگى شخصى خود (و از اميدها و اضطراب‌هاى خود)، صحبت مى‌كنند؛ جنبه‌هاى بچه‌گانه خود را نشان مى‌دهند و تلاش مى‌كنند تا يك علاقه مشترك برقرار كنند. اين مسائل در زندگى اكثر مردم، به خاطر غلبه بر جدايى انجام مى‌شود.

در اين نوع عشق، به مرور زمان، اين نزديك شدن‌ها كاهش مى‌يابد و عاشق، احساس مى‌كند كه آن كسى كه فكر مى‌كرد به او نزديك است، نه تنها نزديك نيست، بلكه فرسنگ‌ها با هم فاصله دارند. در نتيجه، شخص، هوس مى‌كند به سراغ بيگانه‌اى تازه برود و عشقى جديد را تجربه كند و باز اين بيگانه، بعد از مدتى، به يك آشناى تكرارى تبديل مى‌شود و عاشق، هميشه‌

اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان    الجزء : 1  صفحة : 184
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست