اسم الکتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 162
امام سجّاد عليه السلام در نيايش خويش گفته است:
خدايا! صدايم را در پيشگاه پدر و مادرم آرام و فرودآمده قرار ده.[1] بىترديد، فرياد زدن، بلند سخن گفتن و جيغ كشيدن، فرارفتن از نخستين جلوه عفّت در گفتار است. البتّه بايد به اين استثنا اشاره كنم كه قرآن كريم مىفرمايد:
خداوند، بانگ برداشتن به بد زبانى را دوست ندارد، مگر [از] كسى كه بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست.[2] و به قول سعدى:
سخن به لطف و كرم با درشتخوى مگوى
كه زنگ خورده نگردد به نرمِ سوهان، پاك!
سعدى
ب. كيفيّت القا
شيوه القاى سخن نيز متفاوت است. گاه سخن با نرمى و عطوفت و گاه با خشم و خشونت و گاه با وقار و تكريم و گاه با ناز و عشوه عرضه مىشود.
سخن گفتنِ نازآلود و عشوهآميز با نامحرمان، بىترديد، يكى از نمادهاى بىعفّتى در گفتار است. خداى برين به زنان پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
گر سَرِ پروا داريد، پس به ناز، سخن مگوييد تا آن كسى كه در دلش بيمارى است، طمع نورزد.