ملاحظه معانى متفاهمه اهل عرف را كردهاند و از اينجاست كه
فخر المحقّقين در ايضاح گفته كه: «النيّةُ حقيقةٌ في الإرادة المُقارنة، ومَجازٌ
في القَصد أعني الإرادة مطلقاً»[1]، كه از كلام
او بر مىآيد كه اراده لازم نيست كه مقارن فعل باشد.
و شهيد رحمه الله در
حاشيه قواعد گفته است: «الأفضل مقارنةُ النيّة الطلع[2] الفجر بحيث يُطابق آخرها أوّله، وإذا
تقدّمتُ[3] فهي عزمٌ
لانيّةٌ»[4].
و امّا اشاعره، پس چون
ايشان ترجيح بلا مرجّح را جايز مىدانند، در اختيار احد طرفين، نه علم به نفع را
ضرورى مىدانند و نه ميل به آن را و متمسّك شدهاند به قدحين عَطشان ورَغيفين
جَوعان وطريقين هارب، و آن خلاف تحقيق است و آنكه ايشان ادّعا كردهاند كه مرجّحى
نيست، مجرّد فرض است و از فرض شىء وقوع شىء لازم نمىآيد و بنابراين اراده در
نزد ايشان مجهول الحقيقة است.
پس مىگوييم: در اراده
چند چيز معتبر است:
اوّل حصول علم به شىء،
بعد از آن اعتقاد نفع آن، بعد از آن تفكّر و تروّى در اختيار و عدم اختيار، بعد از
آن همّت كردن بر آن، بعد از آن شوق به هم رساندن آن، بعد از آن تأكّد به شوق، به
حدّى كه به سر حدّ عزم برسد، و بعد از آنها نيّت است كه قصد مقارن فعل است، و بعد
از آن فعل به عمل مىآيد.
[كراهت]
و در كراهت هم چندين
امور است.
[مشيت]
و امّا مشيّت، پس در لغت
به معنى اراده است، چنانكه در صحاح تصريح كرده كه:
«المشيّة هي الإرادة»[5]، ولكن از
اخبار فرقى ظاهر مىشود، چنانكه روايت شده است