بن سنان، عن أبي عبداللَّه عليه السلام، قال سمعته يقول:
أمر اللَّه و لم يشأ، و
شاء و لم يأمر، أمر إبليس أن يسجد لآدم و شاء أن لا يسجد، ولو شاء لسجد، ونهى آدم
عن أكل الشجرة و شاء أن يأكل منها، ولو لم يشأ لم يأكل[1].
و تحقيق مقام موقوف است
به تمهيد چند مقدّمه[2] در بيان
معنى اراده و كراهت و مشيّت و اختيار است.
[اراده]
بدان كه جمعى از معتزله
تعريف كردهاند اراده را به ميل كردن به جانب فعل، كه آن ميل ناشى باشد از علم به
نفع آن شىء از براى خود آن شخص يا غير او و كراهت را به انقباض نفس از آن شىء به
سبب علم به ضرر آن.
و بسيارى از معتزله
تعريف كردهاند به اينكه اراده همان اعتقاد نفع است از براى مُريد يا از براى غير،
خواه به عنوان يقين يا به عنوان جزم.
و اعتراض كردهاند بر
اين اينكه: اين داعى بر فعل است يا ترك و داعى غير اراده است؟!
و جواب گفتهاند كه:
كلام در قادر تامّ القدرة است و شكّى نيست كه قادر تامّ القدرة كه مانعى از براى
او نيست در فعل، همين اعتقاد نفع مخصّص اختيار فعل يا ترك است از براى او و آنكه
ميل هم، چيز على حده است، آن از براى كسى است كه قدرت تامّه نداشته باشد، مثل شوق
به محبوب از براى كسى كه به او نمىتواند رسيد.
و اظهر اين است كه ميل
مندرج است در ماهيّت اراده و شايد باعث بر اخراج آن در كلام معتزله و محقّق طوسى
رحمه الله و غيرهم، ملاحظه اراده جناب اقدس الهى باشد كه در او ميل متصوّر نيست و
اين باعث اين نمىشود كه اراده را از حقيقت خود بيرون كنيم و چون ضرور نيست كه
صفات الهى مثل صفات مخلوقين باشد، اين هم از قبيل ساير صفات باشد، مانند علم كه
حقيقت آن مثل علم ما نيست، و لكن اهل وضعِ لغات غالباً