دو مسئله مهم اين برهه، كه نشانگر اين دو رويكرد عقلگرا (تشيّع اصولى) و نصگرا (تشيّع اخبارى) به حديث است، عقيده درباره تعداد روزهاى ماه رمضان و پذيرش و يا رد روايات ناظر به تحريف قرآن است. مؤلّف فضائح در خردهگيرىاى بر شيعه، نوشته است:
رافضى، بر سنّت مصريان رَوَد و دو روز پيش [تر] نيّت ماه رمضان بكند و چون دو روز به عيد مانده باشد، افطار كند و به مصر هم چنين كنند و به جدول، روزه دارند و عيد، يك روز پيشتر كنند مخالفت آل عبّاس را.
عبد الجليل قزوينى در پاسخ اين گفته، مىنويسد:
امّا جواب آنچه دو روز پيشتر از رمضان روزه درگيرند، به حساب، كورتر است، كه زهّاد و عبّاد شيعه به دو ماه پيشتر از رمضان روزه درگيرند، امّا نه به نيّت ماه رمضان روزه دارند و كتب فقهاى ايشان در احتياط اين مسئله و عدد رؤيت هلال ماه و عدد شهور بر اختلاف احوال، اظهر من الشمس است و به جدول و نجوم و مانند اين، هرگز معترف نبودهاند و آن را منكر باشند و روزه گشايند و در اين معنا تقيّهاى نتوان كردن.
بلى؛ جماعتى اخباريّه كه خويشتن را شيعت خوانند، اين معنا مذهب ايشان بوده است و از ايشان بسى نماندهاند و گر جايى باشند، اين معنا پنهان اصوليان كنند كه علم الهدى و شيخ بو جعفر طوسى و علماى ما از متأخّران بر ايشان انكار كردهاند ....[1]
يكى از شگفتترين حوادثى كه در اين دوره اتفاق افتاده، انتقال ميراث زيدى از ايران و عراق به يمن است. شخصيت كليدى در انتقال ميراث كلامى، حديثى و فقهى زيديه به يمن، شخصى به نام قاضى جعفر بن عبد السلام مسورى است. از آن جا كه وى نقش مهمى در تاريخ زيديه در قرن ششم ايفا كرده و مطالب خاصى در مورد وى در آثار متداول، بيان نشده است، به تفصيل بيشترى در حدّ مجال اين نوشتار، به او و نكاتى درباره تدوين حديث در ميان زيديه اشاره مىشود.