از اواخر قرن سوم به بعد تا قبل از حمله مغولان، شهر نيشابور بوده است. اين شهر در دوره گسترش خود، يكى از مهمترين مراكز علمى جهان اسلام به شمار مىرفته است. مؤيّد اين نكته، وجود مدارس فراوان در اين شهر است.[1] شهر بغداد نيز از جمله مراكز علمى مورد توجّه اين دوره است. در اين شهر، دو گروه مهم شيعه و حنابله، حضور چشمگيرى داشتهاند، گرچه شهر بغداد، بعد از به آتش كشيده شدن كتابخانه شاپور و مهاجرت شيخ طوسى به نجف، مركزيت علمى خود را براى حوزه شيعه از دست داد. تقريباً در اواخر قرن پنجم بود كه شهر نجف، مركزيت علمى جهان تشيّع را به دست آورد.
در اواخر قرن پنجم، در حدود سال 495 ق، امير شيعىمذهب، صدقة بن منصور دبيسى (مؤسس سلسله آل مَزيَد)، شهر حلّه را تأسيس نمود.[2] اين شهر به زودى، يكى از مراكز مهم اماميه شد.[3] البته قبل از رونقگيرى شهر حلّه، شهررى با داشتن
[1]. در مورد مدارس نيشابور و خاندانهاى مشهور آن، ر. ك:.
.،:)، 2791( .. اين كتاب، توصيف تقريباً كاملى را از خاندانهاى مهم شهر نيشابور از اواخر قرن سوم تا قرن ششم در بر دارد. متن كتاب بر اساس آثار نگاشتهشده درباره علماى نيشابور است. قديمىترين اثر موجود درباره علماى نيشابور، كتاب تاريخ نيسابور حاكم نيشابورى( م 405 ق) است كه به طور كامل باقى نمانده و در حال حاضر تنها تلخيصى فارسى از آن موجود است. متن اين كتاب، مرجع مهمى براى نگارش دو كتاب مهم تراجم حنفيان و شافعيان، يعنى كتاب الجواهر المضيئة فى تراجم العلماء الحنفيّة( نگاشته عبد القادر قريشى) و كتاب طبقات الشافعيّة الكبرى( نگاشته سُبكى) بوده است. متن كتاب، بر اساس منقولات موجود، در سه مجلّد در حال بازسازى است.
[2]. معجم البلدان، ذيل« حلّه»؛ دائرة المعارف اسلام( 2)، ذيل« حلّه». اطلاعات ذكرشده در دائرة المعارفاسلام، تلخيصى از گفتههاى ياقوت است.
[3]. براى اطلاع از مراكز مهم شيعى و شيوخ اجازه در اين قرن به طور كلّى، ر. ك: بحار الأنوار، ج 104، ص 47- 50.