نيست و هماهنگ با قول به عدل و مخالف با قول به جبر است»؛[1] يا «وى در اين راستا، طريقه مُثلى را پيش گرفته و مطابق با عقل، عمل كرده است».[2] براى نشان دادن شيوهاى كه براى شرح و نقد، در تصحيح الاعتقاد به كار رفته، دو مسئله «بدا» و «جدل» را براى نمونه، نقل مىكنيم:
مسئله بَدا
شيخ مفيد روايات بدا را در اسناد، صحيح دانسته و به شرح و تأويل آنها پرداخته است. او متذكّر شده كه بدا در اصل، به معناى ظهور است. اين معنا، در قرآن آمده- مانند: آيه «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» و آيه «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ»- و مطابق عرف و استعمال اهل زبان نيز است. از اين رو، مراد از بدا در باره خدا، تعقّب رأى و نظر و آشكار شدن امرى بر او پس از آن كه بر وى پوشيده بود، نيست. به عقيده شيخ مفيد، بدا درباره خدا، در دو جا مىتواند به كار رود: يكى درباره فعلى كه به گونه معمول و متعارف و مطابق حساب عادى و ظنّ غالب، انجام نمىگيرد. به موجب اين معنا، منظور امام صادق عليه السلام كه فرمود: «ما بدا للَّهِ فى شىء كما بدا له فى إسماعيل»، اهمّيت مورد است. در شرايطى كه ظنّ غالب، بر وقوع قتل توسّط ابراهيم بود و خوف تحقّق آن وجود داشت، خدا بر ابراهيم لطف كرد. مؤيّد اين معنا، سخن ديگر امام صادق عليه السلام است كه فرمود: «كان القتل قد كتب على إسماعيل مرّتين، فسألتُ اللَّهَ فى دفعه عنه فدفعه».
مورد دوم كاربرد بدا، در افعال است. به استناد آيات قرآن، اجل دو گونه است: اجل قطعى و اجل قابل افزايش و كاهش: «ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ»، «وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتابٍ» و «لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ». اجل غير قطعى، تابع عمل خير و ناشايست است. نوح