معروف به سيّارى،[1] محمّد بن موسى بن عيسى سمان همدانى،[2] محمّد بن احمد جامورانى، مكنّا به ابو عبد اللَّه رازى،[3] و محمّد بن عيسى عبيد بن يقطين[4] در كتاب نوادر الحكمة ى محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى. چنان كه آنها محمّد بن اورمه، مكنّا به ابو جعفر قمى را قابل اعتماد نمىدانستند.[5] ابن وليد (م 347 ق) و شاگرد او شيخ صدوق (م 381 ق)، برخى از روايات افرادى را كه به آنها اعتماد داشتند نيز، نقل نمىكردند؛ زيرا به برخى راويان روايات آنان، اعتماد نداشتند. شمارى از روايات محمّد بن احمد بن يحيى بن عمران قمى،[6] روايات كتاب منسوب به خالد بن عبد اللَّه بن سُدَير[7] و دو اصل زيد نرسى و زيد زرّاد،[8] اين گونه بودهاند؛ چنان كه ابن وليد، به ابن بطّه قمى مؤدّب اعتماد نداشت.[9] احمد بن محمّد بن عيسى با شمارى از محدّثان، به يك يا چند علّت از اتهامات ياد شده، با تندى برخورد كرد. از جمله آن محدّثاناند: احمد بن محمّد بن خالد برقى،[10] سهل بن زياد[11] و محمّد بن على بن ابراهيم صيرفى ملقّب به ابو سمينه.[12]
ب- اهتمام به اخذ و نقل از راويان اصلى
اگر شيخ صدوق (م 381 ق) نماينده انديشه و رويكرد حديثى غالب در قم در نظر