براساس پارهاى قرائن در كتابهاى حديث و رجال، در حوزه حديث قم چند ويژگى، برجسته مىنمايد:
الف- سختگيرى در اسناد حديث
در كتب رجالى؛ بويژه الضعفاء غضائرى (م 411 ق) و رجال نجاشى (م 450 ق)، تعبير «قمىها» فراوان به كار رفته و مطالبى به آنان نسبت داده شده است: زعم القميون، فى عداد القميين، القميون اتّهموه، تكلّم القميون فيه، طعن القميون عليه، استثنى القميون، ذكره القميون، ضعّفه القميون، ذكره القميون و غمزوا عليه، و رموه بالغلو.[2] اين گونه عبارت را مىتوان گوياى آن دانست كه نويسندگان اين كتابها، يك طرز تفكّر و روش عمومى در ارزيابى حديث را ميان قمىها مىديدهاند. اين روش كه به طور خاص، بر سختگيرى در اسنادْ استوار است، در برخى از گزارشهاى رجالى به روشنى ديده مىشود. اين گزارشها در قالب عبارت كلّى «قمىها»، «مشايخ قم» و گاهى به نام چهرههاى حديثى شاخص اين حوزه آمده است. به موجب گزارشهاى ياد شده، گونه اتهام، تساهل و بىمبالاتى در نقل حديث، انحراف و غلو، فساد در دين، نقل روايتهاى مرسل، اعتماد بر راويان ناشناخته يا ضعيف، كذب، ارتفاع در قول، تعليق در اسناد و خلط اسناد ياد شده، بوده است.
براى نمونه، قمىها روايات اين گروه را نقل نمىكردند: احمد بن محمّد سيّار