همين عنوان ذكر شده است.[1] انتساب اين كتاب به شيخ صدوق، معروف بلكه متواتر است.[2] نسخه چاپى كتاب من لا يحضره، شامل مقدّمه محقّق، مقدّمه مؤلّف و سپس اصل كتاب است. در مقدّمه محقّق، پس از شرح حال شيخ صدوق و آثار وى، به جايگاه كتاب من لا يحضره الفقيه و معرّفى نسخههاى خطّى آن، پرداخته شده است. مقدّمه مؤلّف، به انگيزه تأليف، محلّ تأليف، ويژگىهاى روايات كتاب و مصادر آن، اختصاص دارد. بر پايه اين مقدّمه، شيخ صدوق در سفر به ماوراء النهر- كه از آن جا به «بلاد غربت» ياد كرده-، به سرزمين بلخ از توابع ايلاق مىرسد و در آن جا با شخصى به نام محمّد بن حسن بن اسحاق بن (حسن) حسين بن اسحاق بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب ديدار مىكند. شيخ صدوق بر اين شخص- كه از او به «شريف الدين ابو عبداللَّه، معروف به نعمت» ياد كرده، وارد مىشود و به مذاكره و گفتگو با وى مىپردازد. در وى صفات پسنديده بسيارى- چون:
آرامش، وقار، عفاف، تقوا و ستر و صلاح- مىيابد و از همين رهگذر، اقامتش در بلخ، با سرور و نشاط و آرامش همراه مىگردد. ابو عبد اللَّه نعمت، پيشنهاد تأليف كتابى را به صدوق مىدهد كه جامع روايات قابل اعتماد در فقه و حلال و حرام و شرايع و احكام، و به سبك و سياق كتاب من لا يحضره الطبيب محمّد بن زكريّاى رازى باشد.
شيخ صدوق متذكّر شده است كه همه 240 كتابى را كه تا آن هنگام تأليف كرده بوده، و نيز كتاب من لا يحضره الفقيه را بر ابو عبد اللَّه نعمت قرائت كرده است.[3] مؤلّف در باره اين كتاب، سه مطلب مهم را گوشزد كرده است: يكى آن كه اسانيد روايات را با هدف كوتاهتر و سودمندتر ساختن كتاب، حذف كرده است. دوم آنكه وى بر آن بوده است كه روايات صحيح و شايسته براى فتواى را- كه حجّت بين او و خدا شمرده مىشوند- ذكر نمايد. و سوم، اين كه شيخ صدوق در اشاره به مصادر مهمّ