1075 ق)؛ 4. نسخه شيخ حسن مصطفوى (به تاريخ 1030 ق)؛ 5. نسخه سيّد موسى زنجانى (به تاريخ 1057)؛ 6 و 7. دو نسخه در كتابخانه شيخ حسين مقدّس (يكى به تاريخ 1101 ق، و ديگرى 1073 ق)؛ 8 و 9. دو نسخه متعلّق به محمّد كاظم مدير شانهچى (يكى به تاريخ 1097 ق و ديگرى 1065 ق)؛ 10. نسخه كتابخانه سيّد ابو الحسن مرتضوى موسوى (به تاريخ 1092 ق)؛ 11. نسخه سيّد على احمدى تهرانى (به تاريخ 1013 ق)؛ 12. نسخه كتابخانه شيخ عبد الرحيم ربّانى (به تاريخ 1101 ق) و 13. نسخه ديگرى از آنِ سيّد موسى زنجانى (به تاريخ 1088 ق) كه پس از تصحيح جلد اوّل، در اختيار مصحّح قرار گرفته است.[1] اين كتاب بارها در ايران و خارج از ايران، با تحقيق سيّد حسن موسوى خرسان و يا على اكبر غفّارى، چاپ شده است.
شيخ صدوق عنوان كتاب من لا يحضره الفقيه را با الهام از كتاب من لا يحضره الطبيب محمّد بن زكريّاى رازى،[2] براى كتاب خود، برگزيد[3] و در مصادر كتابشناسى نيز
[1]. كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 19- 22، مقدّمه مصحّح.
[2]. اين، همان نكتهاى است كه شيخ صدوق، خود، در وجه نامگذارى اين كتاب مطرح كرده است. اين وجهنامگذارى و نيز معناى روشن و هدفمندى كه از عبارت« كتاب من لا يحضره الفقيه» به دست مىآيد، به خوبى و به صراحت نشان مىدهند كه واژه« كتاب» نيز بخشى از نام اين اثر است. با اين حال، شايد به علّت همسان پنداشتن اين عنوان با ديگر عناوين- كه هر چند واژه« كتاب» در آغازشان فراوان به كار مىرود، ولى بخشى از عنوان عَلَم شده( اسم خاص) به شمار نمىآيد-، يا براى كوتاه كردن اين نام دراز، غالباً نام اين كتاب را« من لا يحضره الفقيه» ذكر مىكنند. هر چند شهرت اين كتاب و منحصر به فرد بودن نامش، جلوى هر اشتباهى را مىگيرد، به دلايلى كه اينك مجال بازگويىاش نيست، شايسته و حتى بايسته است كه نام هر كتابى را كامل بگوييم و اگر نياز يا ميلى به اختصار هست، از ذكر واژگان پايانىِ عنوان صرفنظر كنيم، نه اين كه واژه آغازين آن را بيندازيم يا دگرگون سازيم.
نكته ديگر اين كه در بسيارى از متون فقهى كه پياپى از اين كتاب نام بردهاند، عنوان اختصارىِ« الفقيه» نيز فراوان به كار رفته است. بر پايه آنچه گذشت، شايسته مىدانيم كه اين عنوان را نيز به كار نبريم؛ هر چند بر اهل فن، لازم است كه با همه گونههاى تغيير يافته عنوان كتاب آشنا باشند؛ به ويژه به توجّه به رواج تغيير يا ترخيم يا تلخيص عناوين كتب، در ميان پيشينيان، از يك سو، و اقتضائات گريزناپذير پژوهش در روزگار كنونى، از سوى ديگر.[ ويراستار]