در شرح قصيده ميرفندرسكى، همين اشعار را به صورت «قال أميرالمؤمنين» نقل كردهاند.
6. استاد محمدباقر محمودى كه جلد دوازدهم از نهجالسعادة را به اشعار حضرت اختصاص داده و اسناد و مدارك آن را گرد آورده است، مىگويد:
اشعارى كه سروده و ابداع خود حضرت باشند، در نهايت قلّتاند. بنده تلاشم در اين كتاب، آن بوده كه همه اشعارى را كه از آن حضرت شنيده شده- چه اشعار خودشان و چه اشعارى كه ايشان به آنها تمثل كردهاند- همه را ياد كنم و اسناد و مصادر آنها را بياورم. إن شاءاللَّه وقتى اين كتاب به دست اهل فن برسد، مقدارى از مشكلات ابيات منسوب به حضرت، حل مىشود و ديگر خيلى از نظمها روشن مىشود كه آيا انشاى خود حضرت است يا به عنوان مثال و شاهد در سخنان خود آوردهاند.
برخى از ابيات را حضرت براى تفهيم مطلب به مستمع، از ديگران نقل كردهاند كه يا نام شاعر در كلام ايشان هست و يا راوى به مشهور بودن آن بيت (از شاعر اصلى) اشاره مىكند و يا ما مصدر آن را از متون و دواوين كهن قرون متقدّم، پيدا كرده و نشانى دادهايم.
در كنار اينها، ابياتى هم هست كه از خود حضرت است. در گذشته، بعضى همه اين اشعار را در هم آميختهاند و به حضرت، نسبت دادهاند.[4]
[1]. مدنى، سيد على خان، رياضالسالكين، ج 7، ص 219.