اسم الکتاب : حديث پژوهى المؤلف : مهريزى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 364
اشعار را به آن حضرت نسبت دادهاند؛ مثل ابيات: «يا حارِ هَمْدانَ مَن يَمُتْ يَرَنى...» كه سيد حميرى، قول امير به حارث همْدانى را به نظم آورده است. و اصل خبر را شيخ مفيد در مجلس اوّل الأمالى خود، نقل كرده است و پس از نقل خبر، گفته: «قال جميل بن صالح: و أنشدنى أبوهاشم السيد الحميرى...» و از آن جمله است اشعار بسيارى در ديوان كه نصايح امام به فرزندانش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام است كه وصاياى آن جناب را به سبطين به نظم در آوردهاند و از اينرو، اشعار به خود آن حضرتْ انتساب داده شده است. علاوه، اينكه سبك اشعار از حيث بلاغت و فصاحت، نسبت به ديگر كلمات امير (چون خطب و رسائل و حكم و نهج و غير آن)، بسيار متفاوت است و سست به نظر مىآيد. ظاهراً بايد گفت: رجزهايى كه از آن حضرت نقل شده است، اسناد آنها به آن جناب، خالى از قوّت نيست كه سيرت ابطال عرب در ميدان مبارزه اين بود. بسيارى از اشعار «على بن ابىطالب قَيرَوانى» نيز به آن جنابْ نسبت داده شده كه اشتراك در اسم، موجب اين اشتباه شده است.[1]
2. استاد سيد جلالالدين آشتيانى مىگويد: اين ابيات (دَوائُكَ فيكَ...) از على بن ابىطالب قيروانى است و تشابه اسمى باعث آن گشته است كه بسيارى از محققان در نحوه انتساب اين ابيات و نظاير آن، بر سبيل خطا گام نهادهاند و گاهى نيز بدون تشابه در نام، مثلًا مناجات منظوم ناصر خسرو قباديانى را كه مذكور در مفاتيحالجنان شيخ عباس قمى است از آنِ حضرت وصى عليه السلام دانستهاند و حال آنكه: كلامٌ علىٍ، كلامٌ علىّ![2]
3. در مقدمه ديوانالإمام على عليه السلام كه مكتبة الإيمان در قاهره آن را به چاپ رسانده، ده ايراد به انتساب اين ديوان به امام على عليه السلام وارد شده است:
1. در ديوان، اشعارى تكبيتى وجود دارد كه در «بحر رَجَز» سروده شده و از شعرهاى كوچه بازارى به شمار مىرود و نمىتوان آنها را شعر ناميد؛ چرا كه
[1]. حسنزاده آملى، حسن، انسان كامل از ديدگاه نهجالبلاغه، ص 30 و 29.