اسم الکتاب : حديث پژوهى المؤلف : مهريزى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 15
آن دو از يكديگر جدا نمىشوند. از اين رو، امت اسلام، قرآن و عترت و كتاب و سنّت را رها ساختند.
امام خمينى نيز رنج مهجوريت قرآن را چنين بيان كرده است:
... تا آن جا كه قرآن كريم را كه براى رشد جهانيان و نقطه جمع همه مسلمانها بلكه عائله بشرى است و از مقام شامخ احديت به كشف تام محمدى صلى الله عليه و آله تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند، برساند و اين وليده علم الاسماء را از شر شياطين و طاغوت ها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولياءاللَّه معصومين- عليهم صلوات الاولين و الآخرين- بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند كه گويى نقشى براى هدايت ندارد.[1]
***
اينك كه به اجمال از پيشينه غم آلود جدايى قرآن و سنت سخن رفت و بر همراهى حديث با قرآن تأكيد شد، اين پرسش، خود مىنمايد كه حديث (سنّت) در جنب قرآن، چه نقشى دارد؟ كدامين گره قرآن با حديث باز مىشود؟ چرا كه از يك سو قرآن، خود را نور معرفى كرده و در پرتوافشانى، به غير خود، نيازمند نيست،[2]