اسم الکتاب : حديث پژوهى المؤلف : مهريزى، مهدى الجزء : 1 صفحة : 16
پس قرآن، نه امرى را فروگذار كرده كه به حديثْ نياز باشد و نه در بيانش اجمال و ابهام است كه روشنگرى بطلبد.
اين پرسشى جدّى است و دغدغه گروهى از محققان بوده و هست.
علّامه طباطبايى- كه در مقدمه تفسيرش بر بى نيازى قرآن از غير خود تأكيد ورزيده[1]
- در كتاب «قرآن در اسلام» با اين پرسش به طور جدّى مواجه شده و آن را چنين پاسخ گفته است:
آنچه گفته شد، منافات ندارد با اين كه پيغمبر و ائمه اهل بيت، عهده دار بيان جزئيات قوانين و تفاصيل احكام شريعت كه از ظواهر قرآن مجيد به دست مىآيد، بودهاند. و هم چنين سِمَتِ معلمى معارف كتاب را داشتهاند چنان كه از آيات ذيل در مىآيد:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ».[2]
«وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا».[3]
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ».[4]
به موجب اين آيات، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مبيّن جزئيات و تفاصيل شريعت و معلّمِ الهى قرآن مجيد مىباشد و به موجب حديث ثقلين، پيغمبر اكرم، ائمه اهل بيت را در سمت هاى نام برده، جانشينان خود قرار داده است و اين مطلب، منافات ندارد با اين كه ديگران نيز با اعمال سليقهاى كه از معلّمين حقيقى ياد گرفتهاند، مراد قرآن مجيد را از ظواهر آياتش بفهمند.[6]