اسم الکتاب : نظام اخلاقى اسلام المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 159
يكديگر قرار گيرند و گوينده در مقام تقسيم باشد، چنان كه در آيه مورد بحث، اين چنين است و پيامبر از طرف خدا مأمور گرديد كه به گروه «بنى اسد» كه براى استفاده از زكات، تظاهر به دين مى كردند، بگويد آنان اسلام آورده اند نه ايمان; اين جمله حاكى از آن است كه مقصود از نسبت دادن اسلام به آنان، مرحله اى از مراحل اسلام است كه همان اسلام زبانى باشد، نه همه درجات آن و همچنين مراد از نفى «ايمان»، نفى مرحله اى از ايمان است كه همان مرحله باطن و قلبى آن باشد، نه همه مراتب آن، و گرنه، آنان از نظر ظاهر، هم اسلام آورده بودند و هم ايمان و از نظر باطن، نه اسلام داشتند و نه ايمان.
شايد علت اين نوع كاربرد، آن باشد كه روشن ترين تجليگاه تسليم، همان زبان وطبيعى ترين نقطه براى ايمان همان روان انسانى است; از اين رو در آيه مورد بحث، كلمه اسلام به اسلام زبانى و ايمان، به ايمان قلبى اختصاص داده شده است و بر همين اساس، صحيح است كه يكى را اثبات كنيم و ديگرى را نفى نماييم.
2. اسلام عبارت است از اقرار زبانى توأم با اعتقاد قلبى، ولى در ايمان، علاوه بر اين، عمل به وظايف نيز شرط است و در روايات ما به اين معنا تصريح شده است:
محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق(عليهما السلام) نقل مى كند كه فرموده اند:
«الإيمانُ اِقرارٌ وعَمَلٌ وَالإسلامُ اِقرارٌ بلا عَمَل;[1]
ايمان، اعتراف توأم با عمل است، ولى اسلام، اقرار بدون عمل است».
امام رضا(عليه السلام) در رساله اى كه اسلام را براى مأمون خلاصه مى كند، مى فرمايد: