«با او خدايى نيست، زيرا در اين صورت هر خدايى به دنبال تدبير مخلوق خود مى رفت، برخى بر برخى ديگر برترى مى جستند».
اين آيه از سه جمله تركيب يافته است:
جمله نخست مدعا را بازگو مى كند، آن جا كه مى فرمايد:
(وَما كانَ مَعَهُ مِنْ إِله). «با او خداى ديگرى نيست».
جمله ( إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِله بِما خَلَقَ) بيان گر يك شق از برهان است، هم چنان كه جمله (وَلَعلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض) بيان گر شق دوم از برهان مى باشد.
اكنون توجه شما را به هر دو شق برهان جلب مى كنيم.
اگر جهان داراى دو آفريدگار باشد، تدبير اين جهان مى تواند به يكى از صورت هاى زير باشد:
1. هر كدام بخشى را كه آفريده است اداره كند و در اين صورت بايد هر بخشى نظام مستقل داشته باشد و هيچ گونه وابستگى ميان اين دو بخش وجود