responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : منشور جاويد المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 218

وجود ديگرى خارج باشد; آن جا كه اولى قرار دارد، از دومى خبرى نيست و بالعكس و اين همان نهايت پذيرى و محدود بودن است كه در اصل نخست محدوديت ناپذيرى خدا ثابت شده است.

از باب مثال دو خط متوازى را مى توان نامتناهى فرض كرد، ولى هرگاه جسمى در همه ابعادش به طور بى نهايت بزرگ گردد، ديگر نمى توان جسم ديگرى، كه آن نيز در تمام ابعادش بى نهايت مى باشد، فرض نمود، زيرا جسم نخست همه فضا را پر كرده و براى جسم ديگر مكان باقى نمانده است و با اين فرض اگر جسم دومى را فرض كنيد، آن جسم يا قطعاً عين اولى خواهد بود و يا اين كه جسم نخست از جهتى و يا جهاتى متناهى و محدود مى باشد.

از اين دو بيان، روشن شد كه چرا قرآن مى فرمايد: (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىء) ; «او مانندى ندارد» و يا مى فرمايد: (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَد) ; «براى او نظيرى نيست».

هم چنان كه روشن گرديد وحدت خدا، وحدت عددى نيست، زيرا چنين وحدتى در صورتى متصور است كه بتوان براى او، دو و يا چند تا فرض كرد، در حالى كه براى موجود نامتناهى فرض دو و سه ممكن نيست، زيرا در فرض دو تا بودن، بايد هر كدام غير ديگرى بوده و هر كدام نهايت ديگرى شمرده شود و به اين ترتيب هيچ كدام بى نهايت نخواهد بود، در صورتى كه ما اولى را بى نهايت فرض كرده ايم. بنابر اين، تصور بى نهايت بودن خدا، مستلزم تصور يگانگى او است.

پاسخ يك پرسش

در قرآن مجيد پس از توصيف خدا به صفت «الواحد»، صفت «القهار» آمده است; مانند:

اسم الکتاب : منشور جاويد المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 218
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست