responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فلسفه اسلامى و اصول ديالك تيك المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 165

در حاليكه «تضاد» در فلسفه ماركس، معنى كاملاً مبهم و غير روشنى دارد، چندانكه هر كسى آن را به گونه اى خاص مطرح مى كند، و اين امر، خود حاكى از آن است كه تضاد در ماركسيسم معناى منسجم و منظم وروشنى ندارد كه روى آن بحث كنيم. اينك براى روشن ساختن اين ادعا،عباراتى از كتب ماركسيستها را نقل مى كنيم چه معلوم شود كه اصطلاح تضاد در اين مكتب در مفاهيم مختلفى به كار مى رود.

1. تضاد: تبديل ضد به ضد ديگر

از گفتار همكار ماركس، انگلس، برمى آيد كه مقصود از وحدت تضاد، اين است كه ضدى به ضد ديگر تبديل مى شود:

«متافيزيسين دو ضد را جلوى هم قرار مى دهد ولى در و اقع تضاد به هم تبديل مى شود. هيچ چيز به حال خود باقى نمى ماند و به صورت ضد در مى آيد».[1]

اگر مقصود از وحدت تضاد اين باشد كه هر پديده اى در طول زمان به صورتها وفعليتهاى مختلف در مى آيد(در گذشته نيز يادآور شديم كه يكى از معانى تضاد در فلسفه ماركس همين است) بايد گفت اين سخن مهمى نيست كه روى آن بحث شود، زيرا هر مكتبى كه معتقد به تكامل است، آن را قبول دارد و مى پذيرد.

2. تضاد: نبرد نيروهاى بازدارنده وپيش برنده

يكى از تئوريسينهاى ماركسيسم، وحدت تضاد را به شكل ياد شده در


[1] اصول مقدماتى فلسفه، ص 162.

اسم الکتاب : فلسفه اسلامى و اصول ديالك تيك المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 165
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست