responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 438

زبير: صحيح است واگر اين ماجرا را به خاطر داشتم هرگز به اين راه نمى آمدم. به خدا سوگند كه با تو نبرد نمى كنم.

زبير تحت تأثير سخنان امام (عليه السلام) قرار گرفت وبه سوى عايشه بازگشت وجريان را به او گفت. وقتى عبد اللّه از تصميم پدر آگاه شد، براى بازگردانيدن او از تصميم خويش، به شماتت او برخاست وگفت: اين دو گروه را در اينجا گرد آورده اى و اكنون كه يك طرف نيرومند شده است طرف ديگر را رها كرده ومى روى؟به خدا سوگند، تو از شمشيرهايى كه على برافراشته است مى ترسى، زيرا مى دانى كه آنها را جوانمردانى به دوش مى كشند.

زبير گفت:من قسم خورده ام كه با على نبرد نكنم. اكنون چه كنم؟

عبد اللّه گفت:علاج آن كفّاره است.چه بهتر كه غلامى را آزاد كنى. از اين

اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر    الجزء : 1  صفحة : 438
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست