اسم الکتاب : فروغ ولايت المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 395
ودر روى زمين فساد نكنند».بلى، به خدا سوگند آنان شنيده بودند وحفظ كرده بودند، ولى دنيا در ديدگان آنان آراسته شد وزيور آن ايشان را فريفت.
عذر كودكانه!
گروه پيمانشكن، يعنى طلحه وزبير وپيروان آن دو، با آنكه با امام (عليه السلام) در روز روشن بيعت كرده بودند وفشار افكار عمومى وهجوم مهاجرين وانصار آنان را به بيعت واداشته بود، با اين حال،در هنگام برافراشتن پرچم مخالفت مدّعى شدند كه ما بر حسب ظاهر وزبانى بيعت كرده بوديم وهرگز از صميم دل به حكومت على رأى نداده بوديم.
امام (عليه السلام) در يكى از سخنرانيهاى خود در پاسخ آنان چنين مى گويد:
او به بيعت خود اعتراف كرده ولى مدّعى است كه در باطن خلاف آن را پنهان داشته بود. او بايد بر اين مطلب شاهد وگواه بياورد يا آنكه به بيعت خود بازگردد.
نفاق ودو رويى
طلحه وزبير به حضور امام (عليه السلام) رسيدند وگفتند:ما با تو بيعت كرديم كه در رهبرى باتو شريك باشيم. امام شرط آنان را تكذيب كرد وگفت: شما با من بيعت كرديد كه مرا در وقت ناتوانى كمك كنيد.[2]
ابن قتيبه در كتاب «خلفا» شرح مذاكره آنان را با امام (عليه السلام) نقل كرده است. او مى گويد: آنان رو به على كردند وگفتند:مى دانى كه ما بر چه اساسى با تو بيعت كرديم؟ امام فرمود:چرا مى دانم; شما بر اساس اطاعت از من بيعت