اسم الکتاب : جبر و اختيار المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 255
زيرا در آيه ياد شده پس از آن كه مى فرمايد: «اگر خدا مى خواست همه انسانها ايمان مى آوردند چنين مى گويد: آيا تو (اى پيامبر) انسانها را به اكراه و اجبار وادار به ايمان مى كنى؟(أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ)؟ اين استفهام انكارى چنين مى فهماند كه:
اوّلاً: اجبار و اكراه انسانها بر هدايت از حوزه توانايى پيامبر بيرون است زيرا خداوند آن را اراده نكرده است و بديهى است كه هيچ پديده اى بدون اراده و خواست خدا تحقق نمى يابد.
وثانياً: اگر بر فرض، چنين هدايتى تحقق يابد، فاقد ارزش بوده و معيار سعادت و كمال انسانى نخواهد بود.
به عبارت واضح تر: هدايتى كه خداوند آن را اراده نكرده است همان هدايتى است كه در فقره دوم آيه خطاب به پيامبر مطرح شده است، و چون هدايت دوم هدايت اجبارى است طبعاً مقصود از هدايت نخست نيز همان هدايت اجبارى مى باشد.
در جاى ديگر خطاب به پيامبر چنين مى فرمايد:
«اگر روى گرداندن كافران و مشركان از پذيرش آيين يكتاپرستى بر تو گران است (و مى خواهى همگان ايمان آورند) پس اگر مى توانى به درون زمين راه يابى، يا به آسمان بالا روى و آيت معجزه اى براى كافران بياورى پس چنين كن، واگر خدا مى خواست همه را هدايت مى كرد پس از جاهلان مباش، تنها كسانى به دعوت به خداپرستى و پاكدامنى پاسخ مى دهند كه گوش شنوا دارند(ولى مردگان از درك آن عاجزند). آنگاه اين حقيقت را درك مى كنند، كه برانگيخته شوند. خداوند آنان را
اسم الکتاب : جبر و اختيار المؤلف : سبحانى، شیخ جعفر الجزء : 1 صفحة : 255